ملاصدرا و اسفار اربعه: خلاصهای گویا و ترجمه ساده از حکمت متعالیه | سفر سوم
🟦 فصل اول: ماهیت و حقیقت نفس
(حقیقة النفس و ماهیتها)
🟩 ۱. تعریف «نفس» از دیدگاههای مختلف
🔹 علاوه بر ملاصدرا فلاسفه و دانشمندان از گذشته، برای «نفس» تعاریف مختلفی بیان کردهاند:
دیدگاه | تعریف نفس |
---|---|
ارسطو | نفس، «صورت نخستین بدن طبیعی آلی» است. یعنی جوهری که زندگی را به بدن میدهد. |
ابنسینا | جوهری مجرد است که بدن را تدبیر میکند و در عین ارتباط با بدن، مستقل از آن نیز هست. |
فخر رازی | نفس را گاهی بهعنوان جوهر معرفی میکند، ولی گاهی به دلیل پیچیدگی ماهیتش، به تردید میافتد. |
عرفا | نفس، مظهر و آینهای از روح الهی است و قابلیت سیر و صعود به عالم بالا را دارد. |
ملاصدرا | نفس، جوهری است که در ابتدا مادی پدید میآید، اما به سوی تجرد و عقلانیت حرکت میکند. |
🟩 ۲. اتحاد نفس و بدن
🔸 ملاصدرا برخلاف برخی فلاسفه قدیم که نفس را چیزی مجزا از بدن میدانستند، میگوید:
نفس و بدن دو موجود جدا نیستند؛ بلکه در آغاز یکیاند و نفس در دلِ بدن پدید میآید.
📌 این نظریه به «اتحاد نفس و بدن در حدوث» معروف است؛
یعنی:
-
نفس از دل ماده بدن و در ارتباط با آن شکل میگیرد
-
اما بهتدریج از ماده فاصله میگیرد و به مرتبه تجرد میرسد
🟩 ۳. اقوال درباره جوهر یا عرض بودن نفس
در طول تاریخ فلسفه، سه دیدگاه درباره «نوع وجودی نفس» مطرح شده:
دیدگاه | توضیح |
---|---|
1. عرض بودن | برخی گفتهاند نفس مثل «حرارت» یا «رنگ» به بدن وابسته است و عرضی است (مثل رأی متکلمان) |
2. جوهر مجرد کامل از ماده | مانند رأی ابنسینا که از همان آغاز، نفس را جوهر مجرد میدانست |
3. جوهرِ مادیالحدوث و روحانیالبقاء | دیدگاه اختصاصی ملاصدرا: نفس جوهر است، اما آغازش مادی و پایانش مجرد است |
🟩 ۴. رأی ملاصدرا: نفس جوهری است، نه عرضی
ملاصدرا با ادله عقلی و تجربی اثبات میکند:
🔹 نفس، عرض نیست؛ زیرا:
-
عرض وابسته به غیر است و نمیتواند خودآگاه و مدبّر باشد
-
در حالیکه نفس میاندیشد، تصمیم میگیرد، میفهمد، و رشد میکند
🔹 نفس، جوهری است مستقل
-
دارای قوه و فعلیت
-
قابل رشد و تکامل
-
از پایینترین مرتبه (حس و نباتی) به بالاترین مرتبه (عقل و اتصال به عالم مثال و عقل) میرسد
🟩 ۵. اصل بنیادین ملاصدرا:
قاعده جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء
این اصل یکی از نوآوریهای مهم فلسفه صدرایی است.
جزء اول | جزء دوم |
---|---|
جسمانیة الحدوث | نفس در آغاز، از دل بدن و همراه با آن پدید میآید؛ یعنی مادیالحدوث است |
روحانیة البقاء | اما پس از رشد و حرکت جوهری، به مرحله تجرد میرسد و بهصورت جوهر روحانی باقی میماند |
📌 پس:
نفس ابتدا وابسته به بدن است، ولی در ادامه از بدن مستقل میشود
و میتواند در عالم مثال، عقل، و حتی لقاء الهی ادامه حیات دهد.
🟦 نتیجهگیری فصل اول:
موضوع | نتیجه |
---|---|
تعریف نفس | جوهری است که بدن را تدبیر میکند |
رابطه با بدن | اتحاد در آغاز و استقلال در ادامه |
عرض یا جوهر؟ | نفس جوهر است، نه عرض |
نظریه ملاصدرا | نفس از ماده آغاز میشود، اما به تجرد میرسد |
اهمیت | پایه تمام مباحث معاد، روح، برزخ، و کمال نفس است |
🟦 دیدگاه امام خمینی (ره)
✅ موافق کامل نظریه ملاصدرا
امام خمینی نهتنها با قاعدهی «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» موافق بود، بلکه آن را از عمیقترین اسرار الهی و عرفانی در شناخت انسان و معاد میدانست.
🪶 نکات کلیدی از دیدگاه ایشان:
-
نفس انسانی در آغاز، مادی است؛ ولی با تهذیب، سیر و مجاهده، به مقام تجرد و عقل میرسد.
-
ایشان، مثل صدرالمتألهین، نفس را جوهر متحرک بالذات میدانست.
-
در کتاب آدابالصلوة، امام خمینی توضیح میدهد که:
هر نمازی که با حضور قلب خوانده میشود، نفس را از عالم ماده جدا کرده و به عالم روح نزدیکتر میکند.
📌 ایشان بهویژه در آثار عرفانیاش (مصباحالهدایه، شرح دعای سحر و چهل حدیث) این مسیر را سلوک نفس از ماده به لقاء الله معرفی میکند.
🟦 دیدگاه آیتالله جوادی آملی
✅ شارح حکمت متعالیه و مدافع قوی این نظریه
در آثار مفصل فلسفی و تفسیری ایشان، بهویژه در جلدهای ابتدایی تفسیر تسنیم و کتاب انسان در قرآن، نظریهی ملاصدرا را با زبان روز و عمیق، توضیح میدهد.
🪶 نکات کلیدی از نظر ایشان:
-
نفس، در بستر بدن ایجاد میشود و بدن مانند رحم تکوینی نفس است.
-
بعد از حصول نفس انسانی، این نفس بهصورت مستقل از بدن ادامه حیات میدهد.
-
ایشان تأکید میکند که:
«بدن ابزار نفس است؛ نه مبدأ آن. اما بدون بدن، نفس پدید نمیآید.»
📌 در بخشهایی از آثارشان میگویند:
نفس انسانی همانند “چشمهای در دل زمین” است؛ اول از خاک بیرون میآید، ولی با گذر زمان، رود و دریا میشود.
🟦 دیدگاه علامه حسنزاده آملی (ره)
✅ یکی از عمیقترین شارحان این نظریه
علامه در آثار متعددش (بهویژه هزار و یک کلمه، انسان در عرف عرفان و عیون مسائل النفس)، مفصل از حقیقت نفس دفاع میکند و گاه آن را لطیفتر از بیان ملاصدرا شرح میدهد.
🪶 دیدگاههای مهم ایشان:
-
نفس را نقشهای الهی در هستی میداند که از ماده آغاز میشود ولی جایگاهش در افلاک عقلی است.
-
میگوید:
«نفس با بدن همراه میشود تا رشد کند؛ اما نه اسیر آن است، نه محصول آن. بلکه خودش حقیقتی الهی است که از دل ماده طلوع میکند.»
-
ایشان مثالهای زیبایی دارد؛ از جمله:
«نفس مانند نهالی است که در خاک بدن کاشته میشود، اما ریشهاش در ملکوت و ثمرهاش در آخرت است.»
🟩 نتیجه مقایسه:
حکیم | نوع تأیید | دیدگاه درباره نفس |
---|---|---|
امام خمینی | عرفانی – فلسفی | نفس از ماده آغاز میشود، با سلوک و تهذیب به لقاءالله میرسد |
آیتالله جوادی آملی | تفسیری – فلسفی | بدن رحم تکوینی نفس است؛ نفس با حرکت جوهری رشد میکند |
علامه حسنزاده | عرفانی – ذوقی | نفس حقیقتی قدسی است که از ماده طلوع میکند، اما اصل آن در ملکوت است |
🟦 دیدگاه علامه طباطبایی درباره حقیقت نفس
✅ موافقت روشن با نظریه ملاصدرا
علامه طباطبایی، بهعنوان یکی از بزرگترین حکمای شیعه در قرن اخیر، از مدافعان اصلی حکمت متعالیه است و در آثارش، دیدگاه ملاصدرا دربارهی نفس را تأیید میکند؛ اما با دقتها و اصلاحات خاص خودش.
🟩 منابع دیدگاه ایشان:
-
کتاب نهایة الحکمة (بخش نفس)
-
بدایةالحکمة (درسیترین کتاب فلسفی حوزه)
-
تفسیر المیزان (تفسیر فلسفی آیات نفس و معاد)
-
رساله الانسان بعدالدنیا
🟦 اصول بنیادین نظر علامه:
۱. نفس، جوهر مجرد است
🔹 نفس نه عرض است، نه مادی صرف.
🔹 از همان آغاز در دل بدن ایجاد میشود، اما تدریجاً به تجرد میرسد.
🔸 در بدایةالحکمة (مرحله هشتم، فصل ۶) میفرماید:
“النفس جوهرٌ مجردٌ، حادثٌ مع البدن، قابلٌ للبقاء.”
یعنی: نفس، جوهر مجردی است که با بدن پدید آمده و توان بقاء دارد.
۲. جسمانیة الحدوث، روحانیة البقاء
🔸 ایشان، این قاعدهی ملاصدرا را میپذیرد و آن را عمیقترین تحلیل هستیشناختی از انسان میداند.
در تفسیر المیزان ذیل آیات مربوط به مرگ و نفس میگوید:
«نفس انسان با بدن خلق میشود و پس از مرگ، بدون نیاز به بدن مادی، در نشئهای بالاتر باقی میماند.»
۳. نفس از سنخ عالم عقل و مثال است
🔹 در نهایةالحکمة تصریح میکند که:
“النفس قابلة للتجرّد التامّ، و لیست مادیةً فی ذاتها، و إنما تتعلّق بالمادة فی نشأتها.”
یعنی:
-
نفس ذاتاً از سنخ ماده نیست
-
فقط در ابتدای پیدایشش، وابسته به ماده است
-
و پس از کمال، به تجرّد تام میرسد
۴. تفاوت دیدگاه علامه با ملاصدرا در ظرایف
ملاصدرا | علامه طباطبایی |
---|---|
تأکید بیشتر بر حرکت جوهری | تأکید بیشتر بر نقش عقل و ادراک در تجرد نفس |
گاهی به عرفان تمایل دارد | بیشتر به قرآن و برهان عقلی فلسفی تکیه دارد |
توضیحاتی از بدن مثالی و اتحاد عقل و معقول | تحلیل دقیق آیات مربوط به «نَفس» و مراتب آن (نفس اماره، لوامه، مطمئنه) |
🟩 نمونه از تفسیر المیزان:
🔹 ذیل آیه:
“قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي” (اسراء: ۸۵)
میفرماید:
«روح (و نفس)، حقیقتی است از سنخ امر الهی، و نه ماده؛
ولی در دنیا به ماده تعلق دارد، و پس از مرگ، در عالمی فراتر باقی میماند.»
🔹 و دربارهی آیه:
“کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ”
میگوید:
“مرگ، ذوق نفس است، نه نابودی آن. یعنی نفس باقی است و فقط بدن مادی کنار میرود.“
🟦 جمعبندی نظر علامه طباطبایی:
محور | دیدگاه علامه |
---|---|
ماهیت نفس | جوهر مجرد، مادیالحدوث، روحانیالبقاء |
نظریه ملاصدرا | تأیید کامل، با تبیین قرآنی-فلسفی |
نسبت با بدن | تعلق تدبیری، نه اتحاد ذاتی |
بقاء نفس | بقاء تام در عالم برزخ و قیامت |
تجرد | نفس به تجرد کامل میرسد، در سیر کمالی خودش |
🟦 فصل دوم: پیدایش نفس و مراحل آن
(حدوث النفس و مراتبها)
🟩 ۱. حدوث نفس از ماده و بدن
ملاصدرا بر اساس اصل مهم «جسمانیة الحدوث» میگوید:
🔹 نفس از دل ماده بدن پدید میآید
یعنی نفس انسانی در ابتدا، در درون بدن و از دلِ قوای طبیعی آن (مثلاً از نطفه و سپس جنین) تکوین مییابد.
🔸 این دیدگاه، برخلاف نظر فلاسفهای مثل افلاطون و ابنسینا است که نفس را از ابتدا موجودی مجرد و آسمانی میدانستند.
📌 ملاصدرا میگوید:
«النفس تُحدَثُ فی البدن لا أنها تُضاف إلیه»
یعنی نفس در بدن ایجاد میشود، نه اینکه چیزی باشد که بعداً به آن اضافه شود.
🟩 ۲. مراتب نفس: نباتی، حیوانی، انسانی
ملاصدرا با استفاده از حرکت جوهری، معتقد است که نفس در طول زندگی، مراحل تکامل را طی میکند:
▫️ مرحله اول: نفس نباتی
-
آغازین مرحلهی نفس
-
رشد، تغذیه، تولید مثل
-
این مرحله مشترک با گیاهان است
▫️ مرحله دوم: نفس حیوانی
-
ادراک حسی، حرکت ارادی، تخیّل
-
مشترک با حیوانات
-
قوهی خیال، شهوت و غضب در این مرتبه فعالاند
▫️ مرحله سوم: نفس انسانی
-
قوهی ناطقه و عقل فعال میشود
-
ادراک کلیات، تفکر، تعقل
-
آمادگی برای تجرد و قرب الهی
📌 این مراتب، در ذات نفس هستند، نه سه چیز جدا.
نفس انسان با رشد، از مرتبهی نباتی تا انسانی بالا میآید؛ مانند رشد یک نهال تا درخت ثمربخش.
🟩 ۳. تجرد نفس از ماده
🔹 بعد از رسیدن به مرحله انسانی، نفس از وابستگی به ماده جدا میشود.
ملاصدرا با برهانهایی اثبات میکند که:
«ادراک کلیات، تصور مفاهیم غیرمادی، تحلیلهای عقلی، و… نمیتواند از جسم صادر شود، چون جسم، محدود و مادی است.»
📌 پس:
-
نفس انسانی، گرچه در آغاز مادیالحدوث است
-
اما در اوج، کاملاً مجرد میشود
-
و وارد عالم عقل و مثال میگردد
🟩 ۴. نفس بهعنوان جوهر مستقل و مجرد
🔸 ملاصدرا ثابت میکند که:
نفس، جوهر است، نه عرض
و در عین اینکه در بدن پدید میآید، پس از تکامل به مرتبهای میرسد که کاملاً مستقل از بدن میشود.
🔹 دلیل:
-
چون ادراک، تخیل، عقل، و اراده نمیتواند از جسم صرف صادر شود
-
و مرگ جسم، تأثیری در بقای ادراک و شعور نفس ندارد
🟩 ۵. امکان بقاء و استمرار نفس پس از مرگ
این موضوع در حکمت متعالیه بهشدت روشن و مهم است:
✅ نفس، پس از مرگ بدن، باقی میماند
و وارد مرحلهای جدید از حیات میشود؛ به نام برزخ و سپس قیامت.
🔹 ملاصدرا میگوید:
نفس، چون مجرد است و از ماده مستقل شده، دیگر تابع فساد ماده (یعنی مرگ) نیست.
🔸 پس:
-
نفس پس از مرگ هم ادراک دارد
-
هم میتواند لذت و درد را تجربه کند
-
و حتی در مسیر تکامل معنوی ادامه یابد
🟦 جمعبندی فصل دوم:
موضوع | خلاصه |
---|---|
حدوث نفس | از دل ماده بدن، با تدبیر الهی |
مراتب نفس | نباتی ← حیوانی ← انسانی |
تجرد نفس | پس از تکامل، از ماده مستقل میشود |
نوع نفس | جوهر مستقل و مجرد |
بقاء | نفس پس از مرگ، باقی و آگاه است |
🟦 ابتدا، مفهوم «عالم ذر» چیست؟
عالم ذر به آیه مشهور سوره اعراف (آیه ۱۷۲) اشاره دارد:
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ
«و به یاد آور هنگامی که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، نسل آنها را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله!»
این آیه، پایه مفهوم «عالم ذر» است؛ عالمی که خدا با ذریه انسان پیمان گرفته است.
🟩 ۱. ملاصدرا و عالم ذرّ
✅ تفسیر فلسفی و عقلانی
ملاصدرا، در اسفار (جلد هشتم، بحث نفس و معاد)، عالم ذر را:
نه یک عالم زمانی و مادی، بلکه یک مرتبه تجردی از ادراک نفس میداند.
او میگوید:
-
عالم ذر، مرتبهای است از وجود نفس پیش از تعلق کامل به بدن
-
در آن مرتبه، ادراکات فطری نفس وجود دارند، که بهصورت شهودی به ربوبیت خداوند آگاه است.
📌 او با تکیه بر قاعده تجرد نفس و فطرت توحیدی میگوید:
«این مکالمه قرآنی، نشانهای از علم حضوری اولیه نفس انسانی به ربوبیت حق است.»
🔹 در واقع، ملاصدرا عالم ذر را حقیقی میداند، اما نه بهمعنای عالمی با زمان و مکان مادی.
بلکه میگوید:
این عالم در سیر نزولی نفس، بین مقام عقل کلی و بدن طبیعی قرار دارد.
🟩 ۲. امام خمینی (ره) و عالم ذرّ
✅ تفسیر عرفانی ـ فلسفی
امام خمینی در کتابهای:
-
مصباح الهدایة
-
شرح دعای سحر
-
و چهل حدیث
عالم ذر را مرتبهای شهودی در نفس انسان میداند که در آن، توحید و ربوبیت الهی بهصورت علم حضوری در انسان ثبت شده است.
🔸 ایشان معتقد است:
«در عالم ذر، حقیقت روح انسانی در پیشگاه ربوبی حضور دارد، و ربوبیت خداوند را شهود میکند.»
📌 تعبیر زیبا و کلیدی امام:
«همه انسانها در فطرت خویش، بلیگویان عالم ذرّند. اما با حجاب دنیا فراموش کردهاند.»
🔹 پس امام خمینی، عالم ذر را واقعی اما باطنی میداند؛ نه یک صحنه بیرونی مادی، بلکه یک حقیقت فطری.
🟩 ۳. علامه حسنزاده آملی (ره) و عالم ذرّ
✅ تفسیر عرفانی ـ باطنی و تأویلی
علامه در آثار گوناگونش مثل:
-
هزار و یک کلمه
-
کتاب انسان در عرف عرفان
-
عیون مسائل النفس
بیان میکند:
عالم ذر، یک حقیقت عینی و عرفانی است که هر انسان در سیر نزولی خود، آن را طی کرده است.
🔸 او گاهی عالم ذر را:
-
مرتبهای از عالم مثال میداند
-
گاهی آن را عالم علم اسماء مینامد
-
و گاهی بهصورت تجلی اولیه نفس انسانی از عالم عقل به مثال و سپس طبیعت
📌 نقل از ایشان:
«همه ما، در مرتبهای از وجود، به ربوبیت خداوند علم حضوری داشتهایم؛ و این همان عالم ذرّ است.»
🟩 ۴. علامه طباطبایی (ره) و عالم ذرّ
✅ تفسیر قرآنمحور و تأویل عرفانی
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ذیل آیه اعراف (۱۷۲) میفرماید:
«مقصود از عالم ذر، خارجکردن ذریه بهمعنای خارج کردن نسلهای بعدی از صلب آدمیان نیست؛ بلکه این خروج، بهمعنای اظهار و آشکارسازی علم فطری انسان به ربوبیت حق است.»
🔸 ایشان با دیدی عقلانیـتفسیری میگوید:
-
آیه در مقام تمثیل نیست
-
اما عالم ذرّ، یک مرحله فطری از وجود نفس است
-
نفس در آن مرحله، علم حضوری به خدا دارد که بعداً در دنیا فراموش میشود
📌 جمله کلیدی:
«آیه در مقام بیان حقیقتی است که بر فطرت و سرشت انسان نقش بسته، نه یک حادثه تاریخی زمانی.»
🟩 ۵. آیتالله جوادی آملی و عالم ذرّ
✅ تفسیر فلسفیـتفسیری مبتنی بر فطرت و علم حضوری
ایشان در کتابهای:
-
تفسیر تسنیم
-
معاد در قرآن
-
و شرح نهجالبلاغه،
معتقد است:
عالم ذر، مرتبهای از تجرد نفس انسانی پیش از تولد دنیوی است که در آن، ربوبیت خداوند را میبیند و میپذیرد.
🔹 جوادی آملی میگوید:
«نفس انسانی، در آغاز پیدایش، دارای علم فطری حضوری به خداوند است، که این علم در فطرتش ثبت میشود.»
📌 نقل قول مهم:
«نظام هستی، مبتنی بر عهد و میثاق است؛
و عالم ذر، اولین ساحت عهد انسان با خداوند در سیر نزولی وجود اوست.
🟦 جمعبندی تطبیقی دیدگاهها
حکیم | نوع تفسیر | آیا عالم ذر، عالم بیرونی است؟ | نکته کلیدی |
---|---|---|---|
ملاصدرا | فلسفی | نه مادی، بلکه مرتبهای تجردی از نفس | علم حضوری نفس پیش از تعلق کامل به بدن |
امام خمینی | عرفانی ـ فلسفی | نه فیزیکی، بلکه درک شهودی فطری | فطرت بلیگو، شهود ربوبیت |
علامه حسنزاده | عرفانی ـ تأویلی | مرتبهای از سیر نفس در عوالم مثال | میثاقی حقیقی در سیر نزولی روح |
علامه طباطبایی | فلسفی ـ قرآنی | نه صحنه فیزیکی، بلکه فطرت توحیدی | اظهار علم فطری در قالب آیه |
جوادی آملی | فلسفی ـ تفسیری | مرحلهای از وجود نفس | علم فطری پیشین به خدا و عهد ذاتی |
🟦 ۱. نظریهی ملاصدرا: نفس، در بدن ایجاد میشود
اصل بنیادین: جسمانیةُ الحدوث و روحانیةُ البقاء
ملاصدرا میگوید:
✳️ «نفس انسان در ابتدا همراه با بدن، و از دل تحولات مادی (از نطفه تا جنین…) پدید میآید؛ اما با رشد، به مرحلهٔ تجرد و استقلال میرسد.»
🔹 برخلاف ابنسینا یا افلاطون که میگفتند «نفس پیش از بدن موجود است و به آن تعلق میگیرد»، ملاصدرا میگوید:
-
نفس در لحظهای خاص از تطور بدنی ایجاد میشود (نه پیش از بدن)
-
و این ایجاد، از نوع حرکت جوهری در ماده است
-
سپس نفس، در همان بدن رشد میکند و بهتدریج مجرد میشود
🟦 ۲. حقیقت «عالم ذر» در حکمت متعالیه
ملاصدرا در اسفار، عالم ذر را نه یک «عالم مادی بیرونی»، بلکه:
✳️ «مرتبهای از ادراک پیشینی و فطری نفس انسانی میداند که در آغاز تجرد و خلقت نفس، قبل از غرق شدن در اشتغالات حسی، تحقق دارد.»
🔹 این «اذ أخذ ربک… ألست بربکم» را، یک نوع علم حضوری فطری و الهامی در نفس میداند که در نخستین لحظات پیدایش تجردی او رخ میدهد.
🟦 ۳. سؤال: چطور نفس در بدن پدید میآید، ولی عالم ذر پیش از بدن است؟
🔷 پاسخ ملاصدرا با تحلیل دقیق به این شکل است:
🟩 ۳.۱. عالم ذر، عالم زمانی نیست
-
از نظر ملاصدرا، عالم ذر، مرحلهای از سیر وجودی نفس است، نه یک حادثه زمانی تاریخی
-
بنابراین، لازم نیست که پیش از تولد و بدن اتفاق افتاده باشد
بلکه:
✨ نفس انسانی، پس از پیدایش اولیهاش در بدن (در حد قوه)،
با رسیدن به شعور فطری اولیه (در لحظات اولیه ادراک)،
وارد مرتبهای تجردی میشود که آنجا «عالم ذر» نامیده میشود
🔸 این مرتبه، همان لحظهای است که فطرت توحیدی در انسان شعلهور میشود، حتی اگر کودک باشد یا حتی پیش از تولد کامل ذهنی.
🟩 ۳.۲. عالم ذر، نوعی «علم حضوری فطری» است، نه واقعه خارجی
ملاصدرا در تبیین آیهی “ألست بربکم” میگوید:
«این پرسش و پاسخ، بیان رمزی از علم فطری نفس به ربوبیت خداوند است، نه گفتوگویی لفظی در عالمی بیرونی.»
📌 پس در نگاه صدرایی:
-
نفس ابتدا در بدن ایجاد میشود
-
اما در فرآیند رشد، به مرحلهای از تجرد میرسد
-
و در آن لحظه، بهصورت حضوری، ربوبیت خدا را شهود میکند
-
همین شهود = عالم ذر
🟦 ۴. جمعبندی نهایی: نسبت دقیق میان «حدوث نفس در بدن» و «عالم ذر»
موضوع | دیدگاه ملاصدرا |
---|---|
آیا نفس قبل از بدن وجود دارد؟ | ❌ خیر؛ نفس در بدن ایجاد میشود (جسمانیة الحدوث) |
آیا عالم ذر، قبل از بدن اتفاق میافتد؟ | ❌ نه بهمعنای زمانی؛ بلکه در سیر تجردی نفس اتفاق میافتد |
عالم ذر چیست؟ | ✳️ علم حضوری نفس به ربوبیت حق در نخستین مراحل تجرد خودش |
چه نسبتی دارند؟ | ✅ نفس در بدن پدید میآید، سپس در مسیر تجردش به مرتبه «عالم ذر» میرسد |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«النفس تُخلَقُ مع البدن، ثم تَرتَقِی فی الوجود، حتی تُدرک ربوبیة الحق إدراکًا حضوریًا، و ذلک هو عالم الذرّ.»
📌 «نفس با بدن خلق میشود، سپس در وجود تعالی مییابد، تا ربوبیت حق را حضوری درک کند، و این همان عالم ذر است.»
🟦 اول: حافظه معمولی (مادی) چیست؟
در نگاه سطحی (مثل فیزیولوژی مغز)، حافظه بهمعنای ذخیرهسازی اطلاعات در مغز است، یعنی:
مغز یک سری تصویر، صدا، معنا و تجربه رو در خودش نگه میداره و بعداً بازیابی میکنه.
اما ملاصدرا با این نگاه مخالفه، چون:
❌ مغز مادیه
❌ ماده نمیتونه مفاهیم کلی، حقایق مجرد یا صورتهای عقلی رو حفظ کنه
❌ حافظه واقعی باید در جایی باشه که توانایی تجرد، دوام و وحدت داشته باشه
🟦 حالا: حافظه معنوی یعنی چی؟
✅ حافظه معنوی = بقاي صور ادراکی در نفس مجرد
ملاصدرا میگه:
حافظهٔ واقعی در نفس انسان است، چون نفس:
-
موجودی مجرد و غیرمادی است
-
صورتهای علمی، مفاهیم، معناها، خاطرات، تجربههای عاطفی و… را در خودش حفظ میکنه
🔹 این حفظ، نه مثل ثبت روی کاغذ یا مغز، بلکه:
-
یک حضور معنوی مداوم در نفس است
-
به همین دلیل، حتی پس از مرگ بدن، این خاطرات و مفاهیم از بین نمیروند
🟩 فرق حافظه معنوی با حافظه مادی
موضوع | حافظه مادی (مغز) | حافظه معنوی (نفس) |
---|---|---|
نوع وجود | مادی، فانی | مجرد، باقی |
مکان | مغز و نورونها | ذات نفس |
حفظ مفاهیم | ناقص، وابسته به ماده | کامل، غیرمادی |
پایداری | با مرگ از بین میرود | پس از مرگ باقی میماند |
🟩 شاهدهای ملاصدرا بر حافظه معنوی:
🔹 او میگوید:
انسان وقتی چیزی را فراموش کرده، اگر شرایط مناسب شود، آن را دوباره به یاد میآورد
یعنی:
-
آن صورت علمی از بین نرفته
-
بلکه فقط در سطح آگاهی فعلی حاضر نیست
-
ولی در باطن نفس، همچنان باقیست
📌 این حالت را حفظ معنوی یا بقای صورت علمی در قوه حافظه نفس مینامد.
🟩 نتیجهگیری:
🔷 «حافظه معنوی» در نظر ملاصدرا یعنی:
بقای صورتهای علمی، خاطرات، مفاهیم و ادراکات در ذات مجرد نفس
که با ماده ارتباطی ندارد، از ماده برنمیخیزد، و پس از مرگ نیز باقی میماند.
🟦 جمله طلایی ملاصدرا:
“الصور العلمیة لا تفنی، بل تبقی فی النفس المجردة، و هی من بقاء الذات.”
«صورتهای علمی فانی نمیشوند، بلکه در نفس مجرد باقیاند، و این بقا از بقاء ذات نفس است.»
🟦 فصل سوم: مراتب ادراک در نفس
(مراتب الإدراک فی النفس)
🟩 ۱. مراتب ادراک در نفس: حس، خیال، عقل
ملاصدرا معتقد است نفس انسانی، سه مرتبه اصلی در ادراک دارد:
▫️ الف) حس (إدراک حسی)
-
اولین مرحله شناخت
-
از طریق حواس ظاهری (بینایی، شنوایی، لامسه…)
-
ادراک جزئی و مادی است
📌 مثل دیدن رنگ، شنیدن صدا، لمس دما
▫️ ب) خیال (إدراک خیالی)
-
مرحله دوم، ادراک صور غیابی حسی
-
توانایی تصویرسازی، تجسم، خواب دیدن، حافظه تصویری
📌 مثل به یاد آوردن چهرهی یک دوست، حتی وقتی روبهرویت نیست
❗ ملاصدرا میگوید:
قوه خیال از نظر وجود، مجرد است؛ یعنی خودش مادی نیست، گرچه صورتهای مادی را درک میکند
▫️ ج) عقل (إدراک عقلی)
-
بالاترین مرحله
-
ادراک کلیات، مفاهیم معنوی، فلسفی، ریاضی، توحیدی
-
مستقل از ماده
📌 مثل درک مفهوم عدالت، وحدت، وجود، خدا، هندسه، برهان
🔹 عقل، قوهای است در نفس که با رشد و تجرد، به عالم معقولات متصل میشود.
🟩 ۲. اتحاد عاقل و معقول
از مهمترین نظریات ملاصدرا در این فصل:
“اتحاد عاقل و معقول” یعنی:
هنگامیکه انسان چیزی را عقلاً درک میکند، خودِ آن معنا در نفس او حضور مییابد.
🧠 یعنی:
-
عقل، فقط مشاهدهگر نیست
-
بلکه با حقیقت معقول، یگانه میشود
📌 مثلاً وقتی عدالت را میفهمی، فقط تصویری از آن نمیسازی، بلکه وجودی از عدالت در ذهن تو تحقق مییابد.
این نظریه برخلاف فلسفههای قدیمی است که عقل و معقول را دو چیز جدا میدانستند.
🟩 ۳. تجرد قوه خیال
ملاصدرا با تحلیل عمیق میگوید:
قوه خیال، نه مادی است (مثل مغز)
و نه کاملاً مجرد (مثل عقل)،
بلکه در حد وسط است:
🔹 مجرد مثالی است
یعنی:
-
میتواند صورتهایی مثل چهرهها، صداها، مکانها را بدون حضورشان در خود نگه دارد
-
به همین دلیل، خواب، حافظه تصویری، خیالپردازی، همه از تجرد خیال ناشیاند
📌 از اینرو:
-
خیال هم بقاء دارد
-
پس از مرگ، صورتهای خیالی با نفس باقی میمانند
-
و همین صورتها، در برزخ و قیامت، محل لذت یا عذاب میشوند
🟩 ۴. مراتب علم حضوری در نفس
علم حضوری یعنی:
دانشی که مستقیم، بیواسطه، بدون واسطه لفظ و تصویر در جان انسان حاضر است
🔹 ملاصدرا میگوید نفس دارای مراتب علم حضوری است:
-
علم حضوری نفس به خودش
-
علم حضوری به حالات خود (غم، ترس، اراده)
-
علم حضوری به حقایق معنوی (در عرفا و اولیاء)
-
علم حضوری به ربوبیت خدا (در عالم ذر یا در تجرد بالا)
📌 این نوع علم، نه مادی است، نه زبانی، نه قابل انتقال.
فقط در جان انسان هست و با جان انسان یگانگی دارد.
🟩 ۵. نقش تجرد در فهم و علم
🔹 اصل بسیار مهم در حکمت متعالیه:
هر چه نفس، مجردتر شود، فهم و علم آن عمیقتر، کلیتر، و شهودیتر میشود.
یعنی:
-
ادراک حسی = سطحی، جزئی، وابسته به ابزار
-
ادراک خیالی = نیمهمجرد، گستردهتر
-
ادراک عقلی = کلی، مستقل از ماده
-
ادراک حضوری (در اوج تجرد) = یکی شدن با حقیقت
📌 بنابراین، راه علم حقیقی، سیر در مراتب تجرد است
و هدف نهایی نفس انسان، رسیدن به علم حضوری شهودی به خداوند است
🟦 جمعبندی فصل سوم
موضوع | توضیح |
---|---|
مراتب ادراک | حس ← خیال ← عقل ← شهود |
تجرد خیال | خیال موجودی مثالی و باقی است |
اتحاد عاقل و معقول | عقل، با معقول یکی میشود |
علم حضوری | حضوری، بیواسطه، شهودی |
نقش تجرد | هرچه تجرد بیشتر، ادراک بالاتر |
🟦 ۱. نظریه “اتحاد عاقل و معقول” در حکمت متعالیه
📌 تعریف:
وقتی انسان یک چیز را به صورت عقلی درک میکند (مثلاً مفهوم عدالت)، آن صورت علمی فقط یک تصویر ذهنی نیست، بلکه در نفس انسان تحقق پیدا میکند؛
یعنی:
نفس عاقل، خودْ عین معقول میشود
به زبان ساده:
-
من وقتی «عدالت» را میفهمم،
-
عدالت در وجود من شکل میگیرد، نه فقط در مغزم یا ذهنم
🟩 ۲. دیدگاه ملاصدرا: وحدت در مرحله تجرد عقلی تام
ملاصدرا در اسفار اربعه (جلد سوم و چهارم) تأکید میکند:
«وحدت عاقل و معقول تنها زمانی واقع میشود که نفس به مرتبه تجرد عقلانی کامل برسد.»
🔹 به عبارت دیگر:
-
در مراتب حسّی و خیالی، این اتحاد رخ نمیدهد؛ چون هنوز نفس گرفتار کثرت، تغییر و ماده است
-
فقط در مرتبه عقل فعال و تجرد تام، نفس میتواند با معقول یگانگی وجودی پیدا کند
✳️ جمله مهم ملاصدرا:
“إن العاقل إذا عقل صار نفسَ المعقول، لا أنه یحمل صورته فقط.”
«عاقل وقتی ادراک میکند، خودِ او نفسِ معقول میشود؛ نه اینکه فقط صورتش را در خود داشته باشد.»
🔹 این یعنی:
ادراک، در مرحله عالی عقل، نوعی وجود یافتن حقیقت در درون انسان است.
🟦 ۳. پس در مراتب پایینتر چطور؟
ملاصدرا تفکیک میکند بین سه مرحله:
مرتبه ادراک | نوع رابطه با معلوم | آیا اتحاد ممکن است؟ |
---|---|---|
حس | دریافت صور جزئی | ❌ خیر |
خیال | بازسازی صور محسوس | ❌ خیر |
عقل | دریافت کلیات | ✅ بله، در صورت تجرد کامل |
🔹 بنابراین:
-
در ادراک حسی و خیالی، فقط «حمل صورت» داریم (مثل عکس گرفتن)
-
اما در عقل، “تحقق واقعی معنا در وجود انسان” داریم
🟩 ۴. نظر دیگر حکمای الهی
🟦 الف) امام خمینی (ره)
در «مصباح الهدایه» و در درسهای اسفار، تأکید دارد که:
ادراک عقلی، اگر به مقام تجرد کامل برسد، ادراک عینی میشود؛ یعنی انسان خودش مظهر و ظهور آن حقیقت میشود.
🔹 مثلاً:
-
کسی که واقعاً عدالت را میفهمد، عادل میشود
-
کسی که حقیقت توحید را شهود میکند، خودش مظهر وحدت میشود
🟦 ب) علامه حسنزاده آملی
در آثارش مثل «انسان در عرف عرفان»، میگوید:
«معقول نزد عاقل نیست، بلکه در عاقل است و عین عاقل میشود.
🔹 بنابراین، اتحاد عاقل و معقول:
-
فقط در مرحله عقل فعال نیست
-
بلکه در شهود عرفانی کامل، نفس انسان با ذات حق متحد میشود
🟦 ج) علامه طباطبایی
در “نهایة الحکمه” و تفسیر “المیزان” هم میگوید:
اتحاد عاقل و معقول، ویژهی معقولات کلی است و تنها در مرتبه عقل محقق میشود
-
در حس و خیال، فقط صورتاند، نه وجود واقعی
🟦 د) آیتالله جوادی آملی
در “رحیق مختوم” و “تفسیر تسنیم” بیان میکند:
«ادراک عقلی، نوعی وجود است؛ و چون عقل، موجود مجرد است، معقول هم باید موجود مجرد باشد. پس در ادراک عقلی، عقل و معقول یکی میشوند.»
🟦 نتیجهگیری نهایی
نکته | پاسخ |
---|---|
آیا اتحاد عاقل و معقول در حس و خیال هم هست؟ | ❌ خیر، فقط در عقل |
شرط اتحاد چیست؟ | رسیدن نفس به تجرد عقلی کامل |
آیا هر ادراک عقلی اتحاد است؟ | ✅ اگر درک واقعی و نه صرفاً مفهومی باشد |
نظر عرفا چیست؟ | اتحاد در عقل مقدمهی فناء در حق است |
🟦 جمله طلایی برای بهخاطر سپردن:
ادراک در حس، تصویر است؛ در خیال، بازسازی است؛ و در عقل، تحقق است.
🟦 فصل چهارم: حرکت نفس و سیر تکاملی
(حرکة النفس و سیرها الکمالی)
در این فصل، ملاصدرا به یکی از ارکان بنیادین حکمت متعالیه یعنی حرکت جوهری نفس میپردازد و نشان میدهد که نفس انسان چگونه از پایینترین مرتبه مادی شروع میکند و تا اوج عقل و کمال قرب الهی صعود میکند.
بیایید ساده، عمیق و منظّم بررسی کنیم:
🟩 ۱. حرکت جوهری در نفس
🔹 ملاصدرا میگوید:
نفس انسان یک حقیقت متحرک است؛ نه فقط در حالات، بلکه در ذات و جوهرش در حال تحول و تکامل است.
📌 این حرکت:
-
تدریجی است
-
از قوه به فعل است
-
و هدف آن: رسیدن به کمال نهایی انسانی یعنی عقل بالفعل و ادراک شهودی حق
🔸 برخلاف نظریات ساکن (مثل ابنسینا)، ملاصدرا با قاعدهٔ حرکت جوهری ثابت میکند که کل وجود نفس، دائماً در حال شدن است.
🟩 ۲. صعود نفس از حس به عقل
ملاصدرا میگوید:
«نفس، در آغاز، صرفاً قوای نباتی و حیوانی دارد (تغذیه، احساس، حرکت).
ولی در اثر تعامل با تجربه، تربیت، و تهذیب، به مرتبه عقل میرسد.»
🔹 مسیر صعود:
مرتبه | ویژگیها |
---|---|
حسی | ادراک محسوسات جزئی |
خیالی | بازنمایی و ترکیب صور |
وهمی | درک معانی جزئی (مثلاً دشمنی، محبت) |
عقلی | درک کلیات، شهود حقایق، فلسفه، توحید |
📌 با عبور از هر مرحله، نفس تجرد بیشتری مییابد و به مقام عقل بالفعل نزدیک میشود.
🟩 ۳. سیر نفس از قوه به فعل
🔸 اصل مهم:
نفس در آغاز، بالقوه انسان است، نه بالفعل.
یعنی:
-
نطفه و جنین، قابلیت انسان شدن را دارد
-
با رشد تدریجی، استعدادهای نهفته بالفعل میشوند
🔹 مثال:
-
کودک، عقل بالفعل ندارد
-
اما با آموزش، تجربه و تهذیب، به عقل بالفعل میرسد
-
و میتواند انسان کامل شود
📌 این حرکت از قوه به فعل، در نفس همزمان وجودی، معرفتی و اخلاقی است.
🟩 ۴. انسان کامل، قله حرکت نفس
در حکمت متعالیه:
انسان کامل، کسی است که نفس او به فعلیت نهایی رسیده است؛ یعنی:
تمام مراتب ادراک، عقل، عرفان، تهذیب و قرب الهی را طی کرده است.
🔹 او:
-
عاقل بالفعل است
-
ولی نه فقط در عقل نظری
-
بلکه در عقل عملی، شهود عرفانی، و فنا فیالله
📌 پیامبران، اولیاء، و اولالخلق (مثل پیامبر اکرم ﷺ) در این مقاماند.
🟩 ۵. خودسازی و تهذیب در تحقق کمال
ملاصدرا تأکید میکند:
«بدون تزکیه نفس، عبادت، تقوا، و سیر اخلاقی، نفس نمیتواند به فعلیت و تجرد برسد.»
🔹 فلسفه نظری شرط لازم است،
اما تهذیب و عبودیت شرط کافی است.
🔸 در واقع:
-
علم بدون تهذیب = رکود نفس
-
تهذیب بدون علم = خطر انحراف
📌 پس برای رسیدن به قله حرکت نفس، باید هم:
-
عقل نظری رشد کند (فهم فلسفی)
-
هم عقل عملی تهذیب شود (عمل صالح، عبادت)
🟦 جمعبندی فصل چهارم
عنوان | شرح |
---|---|
حرکت جوهری نفس | نفس ذاتاً در حال سیر است |
مسیر صعود | حس ← خیال ← عقل ← شهود |
قوه به فعل | نفس از نطفه تا عقل بالفعل رشد میکند |
انسان کامل | قله تکامل نفس، مظهر اسماء و صفات الهی |
راه کمال | علم، تهذیب، عبادت، سلوک عملی |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«النفس فی بدایتها جسمانیة، و فی نهایة مسیرها إلهیة.»
«نفس در آغاز جسمانی است، و در نهایت، الهی میشود.»
🟦 ۱. سؤال اصلی:
آیا نفس و بدن پیامبر اکرم ﷺ نیز دارای حرکت جوهری و سیر تدریجی بودهاند یا مستثنا بودهاند؟
🟩 ۲. دیدگاه ملاصدرا
در اسفار اربعه و شرح اصول کافی، ملاصدرا میگوید:
نفس پیامبر نیز از بدن و ماده آغاز میشود، اما:
-
در بالاترین مرتبه تجرد قرار دارد
-
سیر نفس او بسیار سریع، بدون مانع و کامل است
-
به دلیل «صفای جوهر»، از همان ابتدا استعداد خاصی برای قرب الهی دارد
🔹 او تأکید میکند:
پیامبر اکرم ﷺ صادر اول نیست، چون عقل اول، موجودی عقلی و غیربشری است، ولی پیامبر ﷺ در قالب بشر ظاهر شده.
📌 اما در عین حال، نفس پیامبر، مظهر تام عقل اول است و هیچکدام از انسانها به مرتبه وجودی او نمیرسند.
🟩 ۳. دیدگاه امام خمینی (ره)
امام خمینی در آثار عرفانیاش (مثل مصباح الهدایه، شرح دعای سحر، چهل حدیث):
پیامبر اکرم ﷺ را مظهر تام اسم «الله» و حقیقت محمدیه میداند.
🔹 او میگوید:
حقیقت محمدیه پیش از خلقت عالم، در مرتبهٔ عقلی و نوری وجود داشته،
اما بهصورت نفس ناطقه بشری، در دنیا به تدریج ظهور یافته و بدن نیز مانند سایر بدنها، ولی بهصورت اشرف و پاکترین ماده تحقق یافته است.
📌 پس:
-
جسم پیامبر مادی است، اما از لطیفترین مراتب ماده
-
نفس او دارای حرکت جوهری است، اما بسیار سریع و در کوتاهترین زمان به فعلیت میرسد
🟩 ۴. علامه حسنزاده آملی
در آثار عرفانی خود (مثل هزار و یک نکته، دروس معرفت نفس):
حضرت محمد ﷺ را اشرف موجودات در قوس نزول و صعود میداند
و تصریح میکند که:
او اولالخلق از حیث حقیقت نوریه است، اما نه صادر اول فلسفی
🔹 یعنی:
-
در نظام عقلانی صدرایی، عقل اول مرتبهای خاص دارد که نه انسان است و نه قابل اتحاد با بدن
-
اما پیامبر اکرم، مظهر عقل اول است و نزدیکترین وجود به آن حقیقت است
🟩 ۵. علامه طباطبایی
در تفسیر المیزان و نهایة الحکمة، به صورت فلسفی و تفسیری میگوید:
پیامبر اکرم ﷺ از نظر آفرینش مانند دیگر انسانهاست،
اما نفس او دارای استعداد و تجرد بالاتری است
و در سیر کمالیاش به مراتب خاص قرب الهی میرسد
📌 جسم او مادی است، اما بهدلیل پاکی مادرش و طهارت فطری،
مادهای متفاوت از ماده سایر انسانها است.
🟩 ۶. آیتالله جوادی آملی
در رحیق مختوم، مفاتیحالحیات و آثار دیگر، تأکید دارد:
پیامبر اکرم ﷺ در مرتبهٔ خاتمیت و اکملیت قرار دارد،
اما صادر اول نیست.
🔹 او میگوید:
صادر اول در فلسفه، عقل اول است که نه انسان است، نه نفس دارد، و نه تعلقی به بدن دارد
اما پیامبر، حقیقت نوری خاصی است که در مرتبهای بعد از صادر اول قرار دارد و مظهر تام آن عقل اول است
🟦 نتیجه نهایی
مورد | پیامبر اکرم ﷺ |
---|---|
صادر اول؟ | ❌ خیر، ولی مظهر تام صادر اول است |
نفس؟ | ✅ دارای نفس ناطقه کامل، فوق همه نفوس |
بدن؟ | ✅ مادی، ولی لطیفترین ماده ممکن |
حرکت جوهری؟ | ✅ دارد، ولی با سرعت و صفای کامل |
سیر از قوه به فعل؟ | ✅ ولی بسیار سریع و بدون مانع |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
“النبیّ صلى الله عليه وآله نفسٌ ناطقةٌ بلغت مرتبة العقل الفعّال، و فی ذاته تجلّى الاسم الأعظم.”
«پیامبر، نفسی است که به مرتبه عقل فعال رسید و در ذات او، اسم اعظم الهی تجلی کرده است.»
🔵 موضوع بحث: تفاوت بین چهار مفهوم
۱. صادر اول (العقل الأول)
۲. حقیقت نوری محمدیه (الحقیقة المحمدیة النوریة)
۳. نفس حضرت محمد ﷺ
۴. جسم حضرت محمد ﷺ
اکنون بهصورت منظم، ساده و عمیق بر اساس دیدگاههای:
-
🔹 ملاصدرا
-
🔹 امام خمینی
-
🔹 علامه طباطبایی
-
🔹 علامه حسنزاده آملی
-
🔹 آیتالله جوادی آملی
این مفاهیم را بررسی میکنیم:
🟩 ۱. صادر اول چیست؟
🔹 در فلسفه مشاء و حکمت متعالیه، اولین موجود صادرشده از ذات خداوند است، نه بهصورت زمانی بلکه در رتبه وجودی.
🔸 ویژگیهای صادر اول:
-
کاملاً مجرد و غیرمادی
-
فاقد ماده، نفس و بدن
-
دارای علم به خدا و علم به خویش
-
عقل بسیط و مبدأ پیدایش سایر عقول، نفوس و اجرام آسمانی
📌 در فلسفه صدرایی: صادر اول = عقل اول (العقل الأول)
و هیچکس، حتی پیامبران هم، صادر اول نیستند چون صادر اول مرتبهای غیربشری دارد.
🟩 ۲. حقیقت نوری محمدیه چیست؟
🔹 در عرفان اسلامی، خصوصاً در آثار امام خمینی، ابن عربی، صدرالدین قونوی، و ملاصدرا،
حقیقت محمدیه، مرتبهای قدسی، نوری، ماورای عالم مُلک است که:
پیش از خلقت عالم، آفریده شد و مبدأ آفرینش جهان است.
🔸 ویژگیها:
-
در قوس نزول، اولین مخلوق نوری است
-
نه جسم دارد، نه نفس بشری، بلکه حقیقتی از سنخ «امر» و «نور الله» است
-
مظهر تام اسم اعظم الهی و خلیفه کلی خداوند در نظام آفرینش است
🔹 امام خمینی میفرماید:
«حقیقت محمدیه، اول مخلوق است و همهی هستی به واسطه او ظهور یافت.»
(مصباح الهدایه)
📌 پس:
-
حقیقت محمدیه، صادر اول فلسفی نیست
-
اما مظهر تام آن است در عرفان
-
از نظر حکمای عارف، مرتبهای از نور عقلانی یا عقل دوم است که در ذات محمدی ﷺ ظهور یافته است
🟩 ۳. نفس حضرت محمد ﷺ
🔹 نفس پیامبر اکرم ﷺ از نگاه ملاصدرا:
«نفس ناطقهای است که در نهایت فعلیت، تجرد و صفا قرار دارد.»
🔸 ویژگیها:
-
از سنخ سایر نفوس انسانی است، اما در کمال و تمامیت نهایی
-
در حرکت جوهری از قوه به فعل، با سرعت و صفا، به عقل بالفعل رسیده است
-
واجد علم حضوری، شهود ربوبی، و قرب تام به حق است
-
مظهر اسم اعظم در ساحت نفس انسانی است
📌 پس:
-
نفس پیامبر = نفس ناطقه انسانی، اما در بالاترین درجه
-
تجردش بسیار نزدیک به عقل مجرد است، اما هنوز مرتبهٔ نفسی دارد
🟩 ۴. جسم حضرت محمد ﷺ
🔹 جسم پیامبر از دید ملاصدرا، علامه طباطبایی، امام خمینی:
مانند سایر بدنهای انسانی، مادی است، اما:
-
از پاکترین و لطیفترین مواد ممکن ساخته شده
-
در مقام «مزاج» و «بدن عنصری»، از تمام شوائب مادیه پاکتر است
-
دارای قابلیت برای تجلی حقیقت نوری محمدی در قالب خاکی است
📌 پس:
-
جسم پیامبر مادی است، اما تحت تأثیر نفس شریف و نوری، بسیار لطیف و مقدس شده است
-
بدون خطا، آفت، کجی یا نقصان
-
حامل نور نبوّت و معجزه
🟦 مقایسه چهارگانه
عنوان | رتبه وجودی | ماهیت | تجرد | رابطه با پیامبر |
---|---|---|---|---|
صادر اول (عقل اول) | اول مخلوق فلسفی | عقل محض | مجرد کامل | نه پیامبر، بلکه مخلوقی عقلانی و غیرانسانی |
حقیقت نوری محمدیه | اول مخلوق عرفانی | نور الهی | تجرد فوق عقل | مظهر اسم اعظم، منشأ آفرینش عالم |
نفس پیامبر ﷺ | نفس انسانی | نفس ناطقه | مجرد، در نهایت فعلیت | کاملترین نفس انسانی، عاقل بالفعل |
جسم پیامبر ﷺ | بدن مادی | جسم طبیعی | غیرمجرد | لطیفترین ماده انسانی، حامل نور حقیقت محمدیه |
🟩 دیدگاه بزرگان
🔸 ملاصدرا:
-
حقیقت محمدیه را قبول دارد ولی آن را مظهر عقل اول میداند، نه خود عقل اول
-
پیامبر را انسانی میداند با نفس ناطقهای که به فعلیت نهایی رسیده است
🔸 امام خمینی (ره):
-
تأکید دارد که حقیقت محمدیه:
«نور الهی است که خداوند قبل از هر چیزی آن را آفرید»
-
اما تأکید میکند:
«در دنیا در قالب بشر نازل شد تا ما بفهمیم.»
🔸 علامه طباطبایی:
-
تمایز روشنی بین عقل اول و پیامبر قائل است
-
اما پیامبر را اشرف مخلوقات در نظام انسانی و نفس ناطقه تام میداند
🔸 علامه حسنزاده آملی:
-
حقیقت محمدیه را مرتبهای از وحدت در قوس نزول میداند
-
جسم و نفس پیامبر را محمل ظهور آن نور در عالم مُلک میداند
🔸 آیتالله جوادی آملی:
-
بین صادر اول و حقیقت محمدیه تفاوت قائل است
-
معتقد است:
«پیامبر صادر اول نیست، بلکه مظهر اسم اعظم و حقیقت عقل کلی است.»
✅ نتیجهگیری نهایی
-
صادر اول = موجود فلسفیِ عقلانی، نه انسان
-
حقیقت محمدیه = نور پیشینی، در عرفان اول مخلوق است
-
نفس پیامبر = نفس انسانی در اوج تجرد و عقلانیت
-
جسم پیامبر = مادی، اما لطیفترین و مقدسترین جسم ممکن
🟦 جمله طلایی برای حفظ:
عقل اول، صادر فلسفی است؛
حقیقت محمدیه، صادر عرفانی است؛
نفس پیامبر، اوج تجرد انسانی است؛
و جسم او، محل ظهور اسم اعظم در خاک است.
۱. عقل اول در حکمت متعالیه (ملاصدرا)
-
عقل اول، اولین موجود صادر از ذات خداوند است، مرتبهای کاملاً مجرد و بسیط؛
-
عقل اول در نزدیکی وجودی بسیار بالایی به خداوند قرار دارد؛ حتی بالاتر از تمام مخلوقات دیگر؛
-
عقل اول، منشأ پیدایش سایر عقول و نفوس است و خود از ماده و جسم آزاد است؛
-
در سلسله مراتب وجود، عقل اول در رتبهای بسیار عالی و نزدیک به حق است، اما باز هم مخلوق است.
۲. حضرت محمد (ص) در حکمت متعالیه
-
حضرت رسول ﷺ دارای نفس ناطقهای انسانی است که به کمال بسیار والایی رسیده؛
-
نفس ایشان دارای تجرد کامل و عقل بالفعل است، اما همچنان در مرتبه نفس انسانی قرار دارد؛
-
ایشان مظهر اسم اعظم الهی و حقیقت محمدیهاند، که مراتب نورانی بسیار عالی دارد؛
-
با وجود کمال، ایشان مخلوقی هستند و همچنان پایینتر از عقل اول؛ چون عقل اول مرتبهای غیرانسانی و مجرد مطلق است.
۳. مقایسه مقام وجودی عقل اول و حضرت محمد (ص)
مقام وجودی | توضیح | قرب به خدا |
---|---|---|
عقل اول | مرتبه بسیط مجرد، منشأ تمام عقول و نفوس | بالاترین مخلوق، بسیار نزدیک به ذات حق |
حضرت محمد (ص) | نفس ناطقه انسانی کامل، مظهر اسم اعظم | مقام والای وجودی ولی پایینتر از عقل اول |
۴. نظر ملاصدرا و دیگر علما
-
ملاصدرا تأکید میکند که عقل اول از نظر وجودی و تجرد از همه مخلوقات بالاتر و به خدا نزدیکتر است؛
-
حضرت محمد (ص) در مقام انسان کامل و مظهر اسم اعظم قرار دارد، ولی مقام وجودی او پایینتر از عقل اول است؛
-
در عرفان، حضرت محمد (ص) حقیقت نورانی والایی دارند که در قوس نزول و صعود جلوهگر است، اما در مرتبه وجودی فلسفی، عقل اول مقام بالاتری دارد؛
-
امام خمینی، علامه طباطبایی و آیتالله جوادی آملی هم همین دیدگاه را دارند و بر تمایز واضح این دو مقام تاکید میکنند.
۵. نتیجهگیری
-
عقل اول در سلسله مراتب وجود، از همه مخلوقات بالاتر و به خدا نزدیکتر است؛
-
حضرت محمد (ص) نیز والاترین مخلوق انسانی و مظهر اسم اعظم است، ولی مقامش پایینتر از عقل اول است؛
-
این تمایز نه به معنای کمتر بودن شأن حضرت رسول، بلکه به دلیل تفاوت جوهری در ماهیت و مرتبه وجودی است؛
-
عقل اول یک وجود مجرد مطلق است، ولی حضرت محمد (ص) مخلوقی انسانی، اگرچه کامل و نورانی.
🟦 فصل پنجم: نفس و بدن
(النفس و البدن)
در این فصل، ملاصدرا با نگاهی کاملاً نو و متفاوت نسبت به مکاتب مشاء و متکلمان، به رابطه پیچیده و دقیق نفس و بدن میپردازد. ما این فصل را بهصورت کاملاً ساده، خلاصه و دقیق بررسی میکنیم:
🟩 ۱. نسبت نفس و بدن
🔹 ملاصدرا معتقد است:
نفس و بدن دو چیز مستقل و مجزا نیستند، بلکه:
-
نفس، از حرکت جوهری ماده بدن بهوجود میآید؛
-
بدن، زمینه و بستر پیدایش نفس است.
📌 او میگوید:
«النفس جسمانیة الحدوث، روحانیة البقاء»
یعنی:
نفس در ابتدا جسمانی است و از بدن پدید میآید،
اما با رشد و کمال، به تجرد و بقاء روحانی میرسد.
🟩 ۲. تأثیر متقابل روح و جسم
🔸 در حکمت متعالیه:
-
نهتنها جسم بر روح اثر میگذارد (مانند خستگی، تغذیه)،
-
بلکه روح نیز بر بدن تأثیرگذار است (مثلاً حالات روانی بر جسم اثر دارند).
📌 این تعامل در فلسفههای دیگر غالباً یکطرفه بود (جسم → روح)،
ولی ملاصدرا تعامل دوسویه را بهصورت فلسفی اثبات میکند.
🟩 ۳. نظریه «آلت بودن بدن» برای نفس
🔹 در نگاه ملاصدرا، بدن فقط ابزار و آلتی است برای بروز قوای نفس.
مثال:
-
چشم، ابزار قوه بینایی است؛
-
دست، ابزار قوه عمل است؛
-
ولی خود ادراک، میل، و اراده از نفس صادر میشود، نه بدن.
🔸 بنابراین:
بدن مانند آلات موسیقی است و نفس، نوازنده و فاعل حقیقی.
🟩 ۴. بدن مثالی در عالم برزخ
🔹 ملاصدرا میگوید:
پس از مرگ، نفس بدون بدن عنصری باقی نمیماند، بلکه:
-
بدنی مثالی و لطیف که صورت و خواص بدن دنیوی را دارد،
-
در عالم برزخ با نفس همراه است.
📌 این بدن مثالی:
-
نه مادی است مانند بدن دنیوی؛
-
و نه کاملاً مجرد؛
-
بلکه در حد وسط است: لطیف، نوری، و برساخته نفس
🟩 ۵. بدنی که در قیامت بازمیگردد
🔸 ملاصدرا با تکیه بر آیات، روایات و اصول فلسفی، میگوید:
در قیامت، بدن بازمیگردد، اما:
-
نه بدن دنیوی با همین عناصر خاکی؛
-
و نه یک بدن جدید بیارتباط؛
بلکه:
📌 بدنِ بازگشته، همان بدن دنیوی است از جهت صورت و هویت، اما با مادهای لطیف و مناسب عالم آخرت.
این بدن:
-
به واسطهٔ نفس ایجاد میشود؛
-
شبیه بدن مثالی برزخی است، اما شدیدتر در تجرد و بقا
🟦 جمعبندی فصل پنجم:
عنوان | توضیح |
---|---|
نسبت نفس و بدن | نفس از بدن پدید میآید ولی بر آن برتری دارد |
تأثیر متقابل | روح و جسم هر دو بر یکدیگر اثر میگذارند |
آلت بودن بدن | بدن ابزار تجلی قوای نفس است |
بدن مثالی | پس از مرگ، نفس بدنی مثالی و نوری دارد |
بدن قیامت | بازگشت بدن، به صورت برزخی، با هویت دنیا ولی مادهای لطیف |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«النفس لا تُفارِقُ البدنَ إلا لتَتَّخذَ بدناً أنسبَ بها فی البرزخ و القیامة.»
«نفس از بدن دنیوی جدا نمیشود، مگر برای اینکه بدنی مناسبتر برای خود در برزخ و قیامت داشته باشد.»
🟦 بدن مثالی و بدن قیامت
بررسی از منظر:
🔹 ملاصدرا
🔹 امام خمینی
🔹 علامه طباطبایی
🔹 علامه حسنزاده آملی
🔹 آیتالله جوادی آملی
🟩 ۱. بدن مثالی در برزخ چیست؟
🔹 ملاصدرا در اسفار میگوید:
پس از مرگ، نفس انسان نمیتواند بدون بدن باشد.
اما بدنی که با نفس میماند، مادی نیست، بلکه مثالی است.
🔸 ویژگیهای بدن مثالی:
ویژگی | توضیح |
---|---|
✅ نه مادی است، نه مجرد کامل | در حد وسط بین ماده و عقل |
✅ لطیف و نوری | شبیه خواب، رؤیا و تجسم خیالی |
✅ برخاسته از نفس | نفس خودش بدن را میسازد |
✅ تابع ملکات روح | شکل، حالات و کیفیتش وابسته به اخلاق، نیت و کردار انسان است |
✅ بستر عذاب یا نعمت | نعمت یا عذاب برزخی، به واسطه این بدن اتفاق میافتد |
🔸 مثال ساده:
وقتی در خواب، بدن میبینیم، غذا میخوریم یا از آتش میگریزیم، بدنی داریم که نه مادی است نه وهمی؛
این نمونهای از بدن مثالی است.
🟩 ۲. بدن قیامت چیست؟
🔹 ملاصدرا میگوید:
در قیامت نیز، نفس انسانی بدن خواهد داشت.
اما این بدن:
-
نه همین بدن خاکی دنیاست؛
-
نه چیزی کاملاً جدید و غریبه؛
بلکه:
📌 بدنی است با همان صورت و هویت دنیوی، اما با مادهای لطیفتر و متناسب با عالم قیامت.
🔸 ویژگیهای بدن قیامتی:
ویژگی | توضیح |
---|---|
✅ بازگشت به بدن خود انسان | همان شخصیتی که در دنیا بوده |
✅ مادهای لطیف | نه عنصری بلکه اخروی (نوعی ماده برزخی تکاملیافته) |
✅ تناسب با پاداش یا عذاب | جسمی مناسب برای ادراک عذاب یا نعمت ابدی |
✅ بازسازی از نفس | نفس خودش بدن اخروی را ایجاد میکند |
✅ شبیه بدن مثالی ولی قویتر | بدن قیامت، کمالیافتهی بدن مثالی است |
🔹 ملاصدرا تأکید میکند:
قیامت، «عالم تجسم اعمال» است؛ یعنی همان اعمال ما، در بدن ما تأثیر گذاشته و آن را میسازند.
🟩 ۳. تفاوت بدن مثالی و بدن قیامت
مورد | بدن مثالی | بدن قیامتی |
---|---|---|
زمان | بعد از مرگ تا قیامت (برزخ) | پس از قیامت کبری |
نوع وجود | مثالی، لطیف، نوری | اخروی، شدیدتر در وجود |
وابسته به نفس؟ | بله | بله، حتی قویتر |
دوام | موقتی (تا قیامت) | ابدی |
محل | عالم برزخ | عالم آخرت (جنه، نار) |
🟩 ۴. نظر بزرگان درباره بدن مثالی و قیامت
🔸 امام خمینی (ره):
در مصباحالهدایه و شرح دعای سحر مینویسد:
بدن مثالی در عالم مثال، تجلی نفس انسان است؛
و در قیامت، نفس با بدن متناسب با حقایق اعمالش ظاهر میشود.
🔹 قیامت را عالم ظهور حقایق ملکات میداند
و بدن اخروی را تجسمیافته باطن اعمال و نیتهای انسان میداند.
🔸 علامه طباطبایی:
در المیزان و بدایةالحکمه:
بدن مثالی را تأیید میکند؛
اما در مورد بدن قیامت تأکید دارد که:
«بازگشت، به خود انسان است، با حفظ هویت شخصیه؛ نه اجزاء مادی خاص.»
🔸 ایشان میگوید: بدن قیامت، همان بدن دنیوی است از جهت صورت، نه از نظر ماده.
🔸 علامه حسنزاده آملی:
در هزار و یک نکته:
«نفس انسان، صورتگر قویای است که پس از مرگ، بدن مثالی میسازد.»
و در قیامت، «بدن قیامتی، ادامه همان تجسم برزخی است، ولی بهصورت مطلق و جاوید.»
🔸 آیتالله جوادی آملی:
در رحیق مختوم و معاد در قرآن:
بدن برزخی و قیامتی، تجلی اعمال و ملکات انسان است
و خود انسان آن را میسازد با نیروی نفس و حقیقت وجودیاش.
🔸 ایشان تأکید دارد:
«قیامت، محل ظهور تمام حقیقت انسان است، و بدن آخرت، ثمره خود انسان است، نه بازسازی فیزیکی اعضای دفنشده.»
🟩 جمعبندی پایانی
ویژگی | بدن مثالی | بدن قیامتی |
---|---|---|
مرتبه | میانه (بین ماده و عقل) | اخروی (مطلق و ابدی) |
جنس | نوری، لطیف | اخروی، شدید الوجود |
مبدأ پیدایش | صورتگری نفس | تجسم اعمال و تجلی نهایی نفس |
دوام | موقتی (تا قیامت) | ابدی (بهشت یا جهنم) |
تشخیص شخص | بله، عین همان شخص است | بله، عین همان شخص است |
🟦 جمله کلیدی ملاصدرا:
«المعاد جسمانی بالهوية، و روحانی بالمادة.»
«معاد از نظر هویت، جسمانی است (همان فرد دنیاست)
اما مادهاش روحانی و نوری است.»
🟦 فصل ششم: مرگ و بقای نفس
(الموت و بقاء النفس)
در این فصل، ملاصدرا با استناد به اصول حکمت متعالیه، اثبات میکند که:
مرگ بهمعنای نابودی نیست، بلکه «انتقال» از یک نشئه (عالم ماده) به نشئهای دیگر (عالم برزخ و سپس قیامت) است.
در ادامه، این فصل را ساده، روان و کامل برایت باز میکنم:
🟩 ۱. معنای مرگ در حکمت متعالیه
🔹 ملاصدرا مرگ را اینگونه تعریف میکند:
«مرگ یعنی مفارقت نفس از بدن عنصری،
اما نه نابودی بدن، و نه پایان کار نفس؛
بلکه انتقال از نشئهای به نشئهای دیگر.»
🔸 بنابراین:
-
مرگ، انعدام نیست
-
مرگ، تحول است
-
مرگ، هجرت از عالم دنیا به عالم برزخ است
🟩 ۲. نفس نمیمیرد؛ بدن میافتد
🔹 بر اساس اصل بنیادین ملاصدرا:
«نفس مجرد است؛
و چون مجرد است، قابل زوال و فساد نیست.»
🔸 فقط بدن مادی دچار تحلیل، بیماری، پیری و مرگ میشود.
اما نفس:
-
باقی است
-
و پس از جدایی از بدن، با «بدن مثالی» به حیات خود ادامه میدهد.
🟩 ۳. مرگ = انتقال به نشئه دیگر
🔹 بهجای اینکه مرگ را پایان بدانیم،
ملاصدرا میگوید:
مرگ، عبور از نشئه طبیعت به نشئه مثال است.
📌 یعنی:
-
دنیا → نشئه ماده
-
پس از مرگ → نشئه مثال (برزخ)
-
و سپس → نشئه قیامت (عالم عقل و تجلی تام)
🟩 ۴. قوای نفس بعد از مرگ باقیاند
🔹 طبق نظر ملاصدرا:
تمام قوای نفس، حتی احساس، ادراک، تخیل، حافظه، اراده، محبت و…
در عالم برزخ و قیامت نیز باقیاند.
🔸 تفاوت فقط در ابزار آنهاست:
-
در دنیا: ابزار = بدن مادی
-
در برزخ: ابزار = بدن مثالی
-
در قیامت: ابزار = بدن قیامتی نوری
🟩 ۵. مثال خواب: تجربه شبیه مرگ
🔸 ملاصدرا و بزرگان میفرمایند:
«خواب، نمونهای از مرگ است.»
🔹 چرا؟
خواب | مرگ |
---|---|
قطع رابطه موقتی با بدن | قطع دائمی رابطه با بدن مادی |
ادامه حیات در خیال و رؤیا | ادامه حیات در عالم مثال |
عدم کارکرد اندامها | توقف اندامهای مادی |
رؤیاها، حالات نفسانی را نشان میدهند | برزخ، همان حقایق اعمال انسان را نشان میدهد |
🔹 قرآن نیز اشاره میکند:
«اللَّهُ یتوفّى الأنفُسَ حِینَ مَوتِها والّتی لم تَمُتْ فی منامِها»
(زمر، ۴۲)
🟩 نظر بزرگان
🔸 ملاصدرا:
-
مرگ را نه فنا، بلکه شدن به مرتبه بالاتر وجودی میداند؛
-
میگوید:
«نفس نه از نیستی آمده و نه به نیستی میرود.»
🔸 امام خمینی:
-
در مصباحالهدایه و شرح حدیث جنود عقل و جهل میفرماید:
«مرگ، تولد دوباره است؛
و مومن، هنگام مرگ، چشمش به عالم حقیقت باز میشود.»
🔸 علامه طباطبایی:
-
در المیزان میگوید:
«مرگ، قطع تعلّق نفس از بدن است، نه نابودی او.»
🔸 علامه حسنزاده آملی:
-
در آثار خود مانند هزار و یک نکته تأکید دارد:
«نفس انسان، چون مجرد است، مرگ را تجربه میکند نه فنا را.»
🔸 آیتالله جوادی آملی:
-
در رحیق مختوم میفرماید:
«نفس از این خانه (دنیا) کوچ میکند، نه آنکه بمیرد.»
🟦 جمعبندی فصل ششم
عنوان | توضیح |
---|---|
تعریف مرگ | انتقال نفس از دنیا به برزخ |
بدن | از بین میرود |
نفس | باقی، زنده، و فعال است |
ابزار ادراک | از بدن مادی به بدن مثالی تغییر میکند |
قوای نفسانی | باقی میمانند و حتی قویتر میشوند |
خواب | نمونه ضعیف مرگ است |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«الموتُ لیسَ عدمًا بل هو ولادةٌ إلی عالمٍ أرقی.»
«مرگ، فنا نیست؛ بلکه زاده شدن به عالمی برتر است.»
🟦 فصل هفتم: نشئه برزخ و عالم مثال
(نشأة البرزخ و عالم المثال)
در این فصل، ملاصدرا با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، آموزههای قرآنی و روایات، عالم برزخ و وجود مثالی را تبیین میکند؛ جایی که انسان پس از مرگ به آن وارد میشود و پیش از قیامت در آن زندگی میکند.
اکنون این فصل را به زبان بسیار ساده، منظم و روان برایت توضیح میدهم:
🟩 ۱. تعریف عالم مثال (مثال منفصل)
🔹 در حکمت متعالیه، عالم هستی به سه مرتبه اصلی تقسیم میشود:
مرتبه | ویژگی |
---|---|
عالم ماده | محسوس، متغیر، زمانمند |
عالم مثال | لطیف، غیرمادی، بدون زمان فیزیکی |
عالم عقل | مجرد مطلق، ثابت، بدون شکل و زمان |
🔸 عالم مثال:
-
نه مادی است و نه عقلی؛
-
دارای شکل، صورت، رنگ، مکانِ غیرمادی و زمانِ مثالی است؛
-
بین عالم ماده و عالم عقل قرار دارد.
📌 مثال منفصل یعنی:
عالمی مستقل و بیرونی از ذهن ما که وجود عینی دارد،
و حقایق برزخی در آن ظاهر میشود.
🟩 ۲. تجسّم اعمال
🔹 یکی از اصول اساسی ملاصدرا این است:
«اعمال انسان در عالم مثال، بهصورتهای مناسب خود تجسم مییابند.»
مثالها:
-
حسد → مار یا عقرب
-
محبت → باغی زیبا
-
غیبت → خوردن گوشت مرده (مطابق قرآن)
📌 یعنی:
اعمال انسان، به شکلهایی متناسب با حقیقت باطنیشان تبدیل میشوند
و نفس انسان در میان آنها زندگی میکند.
🟩 ۳. بدن مثالی
🔹 همانطور که در فصلهای قبل گفتیم،
نفس انسان پس از مرگ، از بدن مادی جدا شده
و بدنی لطیف و نوری به نام بدن مثالی را میسازد.
🔸 ویژگیهای بدن مثالی:
-
شبیه بدن دنیوی از نظر ظاهر و شناخت
-
ولی لطیف، نوری، غیرمادی
-
تابع قوای نفس است
-
محل تجربهی لذت و عذاب در برزخ
🟩 ۴. حشر صوری در برزخ
🔹 «حشر» یعنی گردآمدن موجودات در یک نشئه برای حساب و جزا.
در عالم برزخ، نوعی حشر صوری اتفاق میافتد:
-
نه قیامت کامل است؛
-
نه تفرقه و نابودی.
📌 یعنی:
انسانها با صورتهای برزخی خود جمع میشوند؛
و هر کس در جهانی متناسب با ملکات و اعمال خودش به سر میبرد.
🟩 ۵. کیفیت زندگی برزخی
🔹 زندگی در برزخ:
-
آگاهانه، ولی غیرمادی است؛
-
دارای لذت و رنج واقعی است، اما نه با ابزار مادی؛
-
در خوابگونهای آگاهانه و شفاف تجربه میشود؛
-
زمان و مکان مثالی دارد (نه مثل زمان دنیوی، نه مثل ابدیت قیامت).
🔸 در قرآن:
«و مِن ورائِهِم بَرزَخٌ إلی یَومِ یُبعَثون»
(مؤمنون، ۱۰۰)
یعنی: پشت سرشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.
🟩 نظر ملاصدرا و بزرگان
عالم | نظر درباره عالم مثال و برزخ |
---|---|
ملاصدرا | عالم مثال یک مرتبه عینی از هستی است؛ بدن مثالی و تجسم اعمال، واقعی و فلسفیاند |
امام خمینی | برزخ، صورتگر حقیقت اعمال انسان است؛ نه توهم، نه خیال صرف |
علامه طباطبایی | در المیزان: برزخ وجود دارد و انسان در آن با بدن خاص خود میزید |
علامه حسنزاده | برزخ و بدن مثالی، ضروری برای بقاء انسان پس از مرگاند |
آیتالله جوادی آملی | تأکید بر حیات واقعی در برزخ با بدن مثالی؛ نه مجازی یا تمثیلی |
🟦 جمعبندی فصل هفتم
موضوع | توضیح |
---|---|
عالم مثال | عالمی واقعی، لطیف و میانه بین ماده و عقل |
تجسم اعمال | اعمال به صورتهای مناسب خود در برزخ ظاهر میشوند |
بدن مثالی | بدنی نوری و غیرفیزیکی که نفس در برزخ دارد |
حشر برزخی | نوعی گردهمایی صوری و وجودی، متناسب با حالات افراد |
زندگی برزخی | زندگی آگاهانه با لذت یا عذاب واقعی، ولی غیرمادی |
🟩 جمله کلیدی ملاصدرا:
«البرزخ عالمٌ واقعیٌ له وجودٌ مستقلٌ بینَ المادة و العقل، و النفسُ تتعیَّنُ فیه بحسبِ أعمالها.»
«برزخ عالمی حقیقی و مستقل است بین ماده و عقل، و نفس در آن بر اساس اعمالش تجسم مییابد.»
🟦 پرسش اول:
اگر عالم برزخ و قیامت زمان ندارند، چگونه پس از مرگ، بدن مثالی و سپس بدن قیامتی برای نفس ایجاد میشود؟
آیا این اجسام مثالی و اخروی باید همیشه با نفس وجود میداشتند؟
🟩 پاسخ از دید ملاصدرا:
🔹 ۱. تقسیم هستی به سه نشئه:
ملاصدرا هستی را به سه مرتبه تقسیم میکند:
نشئه | ویژگی |
---|---|
عالم ماده | دارای زمان، مکان، حرکت، تغییر |
عالم مثال | غیرمادی، بیزمان و مکانِ مادی، ولی با صور و مقدار |
عالم عقل | مجرد کامل، بدون صورت و مقدار، خارج از زمان |
🔹 ۲. ملاصدرا دربارهی ایجاد بدن مثالی و قیامتی میگوید:
ایجاد این بدنها نه مانند ایجاد تدریجی مادی است،
و نه در بستر زمان خطی دنیوی رخ میدهد.
بلکه:
✅ بدن مثالی و بدن قیامت همراه با نفس بهصورت حضوری در ذات او بالقوه موجودند؛
و با مفارقت از بدن مادی، تجلی و ظهور مییابند، نه اینکه تازه از نیستی خلق شوند.
🔸 مثال ملاصدرا:
مثل نقشی که در آینه هست و با تابش نور، آشکار میشود
نه اینکه تازه «ایجاد» شود.
📌 پس:
بدن مثالی و قیامتی از ابتدا در مرتبه وجود نفس هستند،
اما در دنیا در حجاباند؛
و با مفارقت از بدن، فعلیت مییابند و ظهور پیدا میکنند.
🔹 ۳. ملاصدرا در اسفار میگوید:
«البدن البرزخی صورة من صور النفس، تظهر بظهورها و تخفى بخفائها.»
یعنی:
«بدن مثالی، صورتی از صور نفس است که با ظهور نفس ظاهر میشود و با خفای او پنهان.»
🟩 نظر علما دربارهٔ این پرسش:
🔸 امام خمینی (ره):
در مصباحالهدایه:
برزخ و قیامت در ظرف زمان نیستند، بلکه
وجود آنها «دائمی و قائم به علم حق» است؛
و بدن مثالی و قیامتی ظهور ملکات نفساند، نه خلق جدید.
🔸 علامه طباطبایی:
در المیزان میگوید:
نفس، بدنی متناسب با نشئه برزخ یا قیامت را از درون خود میسازد
نه در بستر زمان، بلکه در ظرفی که زمانِ غیرمادی دارد.
🔸 علامه حسنزاده آملی:
در هزار و یک نکته:
صورتهای برزخی، از ابتدا در مرتبه نفس حاضرند؛
فقط فعلیت و ظهور آنها در مفارقت از بدن اتفاق میافتد.
🔸 آیتالله جوادی آملی:
در معاد در قرآن:
بدن برزخی و قیامتی، تحقق یافتهی حقیقت نفس است،
و زمان در این عوالم بهشکل دنیوی نیست،
بلکه نوعی ترتیب وجودی و حضوری است، نه توالی لحظی.
🟦 جمعبندی:
موضوع | توضیح |
---|---|
آیا بدن مثالی و قیامت تازه ایجاد میشوند؟ | نه؛ آنها در ذات نفس بهصورت حضوری هستند |
چرا بعد از مرگ آشکار میشوند؟ | چون حجاب بدن مادی کنار میرود و آن صورتها فعلیت مییابند |
آیا برزخ و قیامت زمان دارند؟ | نه زمان دنیوی، بلکه ترتیبی حضوری یا دهری دارند |
آیا وجود آن بدنها همیشگی است؟ | بله، همراه با نفس هستند و ظهورشان مشروط به شرایط نشئه است |
🟩 نتیجهگیری نهایی:
🔹 از دید ملاصدرا و عرفای بزرگ، بدن مثالی و قیامتی
«در وجود نفس بالقوه موجودند» و با مفارقت از بدن،
«در ظرف عالم مثال یا قیامت آشکار میشوند»؛
و این آشکار شدن، نیاز به زمان مادی ندارد؛
بلکه در ترتیب وجودی نفس اتفاق میافتد.
🟦 بدنی که در خواب میبینیم چیست؟
🔹 پاسخ کوتاه:
آن بدنی مثالی، خیالی، و غیرمادی است که نفس انسان خودش آن را میسازد تا در عالم رؤیا زندگی، حرکت، خوردن، لمس و… را تجربه کند.
🟩 ۱. چرا در خواب بدن مادی ما غیرفعال است؟
🔸 وقتی خوابیم:
-
چشم نمیبیند
-
گوش نمیشنود
-
پا حرکت نمیکند
اما با این حال:
✅ ما بدنی دیگر را در خواب داریم که:
-
راه میرویم
-
حرف میزنیم
-
میخوریم
-
میترسیم یا لذت میبریم
🔸 آن بدن، بدن مادی نیست… پس چیست؟
🟩 ۲. ملاصدرا چه میگوید؟
🔹 ملاصدرا در اسفار میگوید:
«النفسُ إذا استغنَت عن الآلاتِ الحسیّة فی المنام، أبدعَت جسماً مثالیاً تتحرّکُ به وتُدْرکُ به.»
📌 یعنی:
در خواب، نفس از ابزارهای حسی جدا شده،
و خودش برای خود «بدن مثالی» میسازد که با آن حرکت میکند و ادراک دارد.
🟩 ۳. ویژگیهای بدن مثالی در خواب:
ویژگی | توضیح |
---|---|
✅ غیرمادی | نه از گوشت و استخوان، بلکه نوری و خیالی |
✅ تابع نفس | نفس ما آن را بهطور مستقیم میسازد |
✅ قابل تجربه | ما در خواب واقعاً حس میکنیم، میدویم، میخوریم |
✅ شبیه بدن واقعی | در ظاهر شبیه بدن مادی است، ولی لطیفتر |
✅ قابلیت تغییر | گاهی خودمان را کودک میبینیم، یا پرواز میکنیم |
🟩 ۴. نظر بزرگان
🔸 امام خمینی:
در مصباح الهدایه میفرماید:
«بدن خواب، مثال و نمونهای از بدن برزخی و قیامتی است.
نفس انسان خود، صورتهایی میسازد که در آنها زندگی میکند.»
🔸 علامه طباطبایی:
در المیزان میگوید:
«رؤیاها نشان میدهند که انسان،
جسم دیگری جز این جسم مادی دارد
که با آن درک و حرکت میکند.»
🔸 علامه حسنزاده آملی:
در آثار عرفانی خود، خواب را آینهای از عالم مثال منفصل میداند
و بدن خواب را صورت مثالی نفس معرفی میکند.
🔸 آیتالله جوادی آملی:
در معاد در قرآن تأکید دارد:
«رؤیای صادق، نشاندهنده وجود واقعی عوالم مثالی است،
و بدنی که در خواب تجربه میشود،
نمونهای است از بدن مثالی در عالم برزخ.»
🟩 ۵. نتیجه نهایی
🔹 بدنی که در خواب میبینیم:
✅ بدن مثالی است
که نفس آن را ساخته، و در آن میزید، احساس میکند، میبیند، و میشنود؛
همانند بدن مثالی که پس از مرگ در برزخ خواهیم داشت.
🔸 پس:
🔹 خواب = تجربهای واقعی از عالم مثال
🔹 بدن خواب = نمونهای از بدن برزخی
🔹 نفس = سازنده و حاکم مطلق این بدن و تجربهها
🟦 جمله کلیدی ملاصدرا:
«النفسُ خالقةٌ لصورها فی عالم المثال، کما أنّ الله خالقُ الصور فی عالم المادة.»
«همانطور که خدا صورتها را در عالم ماده خلق میکند،
نفس انسان نیز صورتهای مثالی را در عالم خیال میسازد.»
🟦 چرا خوابهای بد میبینیم؟
از دیدگاه ملاصدرا و علمای حکمت و عرفان
🟩 ۱. خواب چیست؟ (مبنای فلسفی رؤیا)
🔹 ملاصدرا خواب را نوعی تجلی صور نفسانی در عالم مثال متصل میداند.
یعنی:
«نفس انسان در خواب، خودش صورتهایی میسازد و در آنها زندگی میکند.»
📌 بنابراین، رؤیا:
-
محصول ذهن نیست
-
بلکه واقعیت مثالی دارد
-
و نمایانگر باطن نفس انسان است
🟩 ۲. خوابهای بد چرا رخ میدهند؟
بر اساس نظر ملاصدرا، امام خمینی، علامه طباطبایی و عرفا،
علت خوابهای بد و ترسناک را میتوان در چند عامل اساسی خلاصه کرد:
🔹 علت ۱: صفات و ملکات منفی درونی
هر صفت بدی که در نفس انسان ریشه داشته باشد
ممکن است در خواب بهشکل هیولا، مار، مرده، حمله، زندان، افتادن و… تجسم یابد.
📌 مثالها:
-
حسد → مار یا زهر
-
شهوت افراطی → رؤیای سقوط یا تعقیب
-
وابستگی دنیوی → خواب غرق شدن
-
عذاب وجدان → خواب سیاهی، تعقیب، فرو رفتن
🔸 ملاصدرا میفرماید:
«النفسُ خالقةٌ للصور فی المنام، و کلُّ صورةٍ نتیجةُ ملَکةٍ نفسیة.»
«نفس، سازنده صورتهای خواب است؛ و هر صورت، برآمده از یک حالت درونی است.»
🔹 علت ۲: وابستگیهای نفسانی و دلبستگیهای دنیوی
🔸 وابستگی به:
-
مال، شهوت، مقام، اشخاص، گذشته، گناه
در خوابها تجسم مییابد و معمولاً بهصورت ناپایدار، وحشتناک، آزاردهنده بروز میکند.
📌 مثال:
کسی که به شهرت وابسته است، ممکن است در خواب ببیند همه از او رویگردان شدهاند.
🔹 علت ۳: هشدارهای تربیتی از جانب نفس یا فرشتگان مثالی
🔸 برخی خوابهای بد، مثل دیدن آتش، افتادن، خفگی، دشمن، هشدارهایی تربیتی هستند
که از سوی نفس، یا به الهام فرشتهای بر نفس القا میشوند تا انسان بیدار شود.
📌 علامه حسنزاده میگوید:
«بسیاری از رؤیای هولناک، بیدارباشی الهی است برای سالک غافل.»
🔹 علت ۴: تأثرات بدنی، غذایی، روانی (مقدمات غیرمعنوی)
🔸 خوردن غذای سنگین، خوابیدن با شکم پر، ترس، فیلم، اضطراب، افکار منفی…
همگی بر خیال و نفس تأثیر میگذارند و خوابهای آشفته و ترسناک تولید میکنند.
امام خمینی در شرح حدیث جنود عقل و جهل هشدار میدهد که:
«سستی در مراقبتهای روزانه، منجر به ظهور تاریکیها در خواب میشود.»
🟩 ۳. آیا خواب بد همیشه هشدار است؟
🔹 از دید حکمت متعالیه:
نوع خواب بد | تفسیر |
---|---|
ناشی از اضطراب، گرسنگی، فیلم ترسناک | بیاهمیت یا نماد ناخودآگاه ذهنی |
ناشی از صفات درونی منفی | مهم؛ نشانه آلودگی درونی |
حاوی نمادهای مشخص دینی یا اخلاقی | هشدار معنوی برای اصلاح نفس |
خوابهای تکراری بد | احتمال هشدار بسیار جدی |
🟩 ۴. چگونه از خوابهای بد رهایی یابیم؟
✅ راهحلها از دید ملاصدرا و علما:
🔹 ۱. تزکیه نفس و تهذیب اخلاق
هر چه صفات منفی کمتر شوند،
رؤیاها آرامتر، شفافتر، شیرینتر و معنویتر میشوند.
🔹 ۲. مراقبه قبل از خواب
-
وضو گرفتن
-
تلاوت قرآن (مثلاً آیهالکرسی، چهار قل، آیة ۱۰۹ کهف)
-
ذکر «یا حفیظ» و «یا رؤوف»
-
خوابیدن با نیت پاک و آرامش دل
🔹 ۳. ترک وابستگیهای ذهنی و نفسانی
دنیا را تا وقتی در دل داری، خوابهایت هم دنیوی، خشن و آزاردهندهاند.
🔹 ۴. تغذیه سالم و سبک
غذای سنگین و مشروبات و مواد شبهحرام باعث اختلال در قوه خیال میشوند.
🔹 ۵. طلب خوابهای نیک از خدا
خواب خوب، نشانه صفای دل است.
در دعای پیامبر آمده است:
«اللّهُمَّ ارِنِی فی منامی ما یُقَرّبُنی إلیکَ و لا تُرِنی ما یُبعِدُنی.»
🟦 جمعبندی نهایی
سؤال | پاسخ |
---|---|
چرا خوابهای بد میبینیم؟ | برآمده از صفات درونی، وابستگیها یا هشدار نفس |
آیا واقعیاند؟ | بله؛ واقعیت مثالی دارند |
نشانه چیست؟ | آلودگی، ترس، بیدارباش معنوی یا تأثرات جسمانی |
چگونه درمان کنیم؟ | تهذیب نفس، ذکر، مراقبه، تغذیه و ترک گناه |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«مَن طَهُرَ باطنُهُ، صَفَت رؤیاه، و مَن تلوّثَت نفسُه، ساءت صورُ أحلامِه.»
«کسی که باطنش پاک باشد، خوابهایش زیباست؛
و کسی که نفسش آلوده باشد، خوابهایش زشت خواهد بود.»
🟦 فصل هشتم: معاد جسمانی و روحانی
(المعاد الجسمانی و الروحانی)
این فصل از اسفار، اوج تلاش ملاصدرا برای جمع بین عقل، نقل، فلسفه و عرفان در مسئله معاد است.
ملاصدرا نه مانند فیلسوفانی چون ابنسینا به معاد روحانی صرف قائل است،
و نه مانند متکلمان اشعریمسلک فقط به معاد جسمانی مادی.
او نظریهای بسیار عمیق و هماهنگ ارائه میدهد که به آن میپردازیم:
🟩 ۱. جمع بین روحانیت و جسمانیت معاد
🔹 ملاصدرا میگوید:
معاد هم روحانی است و هم جسمانی؛
اما جسمانیت آن، جسمانیت مثالی است، نه مادی دنیوی.
📌 یعنی:
نوع معاد | درک و دریافت |
---|---|
روحانی | آگاهی، علم، ادراک نفس پس از مرگ |
جسمانی | بازگشت نفس به بدنی متناسب با اعمال، نه جسم خاکی |
🔸 بدن قیامتی از دیدگاه ملاصدرا:
-
نه همین بدن دنیوی است
-
نه بدنی مادی با اجزاء خاکی
-
بلکه بدنی مثالی و برآمده از حقیقت نفس است
ملاصدرا آن را “وجود مثالی قیامتی” مینامد
که نفس با آن در آخرت زندگی میکند و لذت یا عذاب میبرد.
🟩 ۲. نقد نظریههای صرفاً روحانی یا جسمانی
🔸 نقد ابنسینا و فلاسفه مشائی:
ابنسینا تنها به معاد روحانی قائل بود و معاد جسمانی را نمادین میدانست.
ملاصدرا در اسفار نقد میکند:
معادِ صرفاً روحانی، با ظاهر آیات قرآن و اخبار اهلبیت سازگار نیست.
قرآن از خوردن، نوشیدن، حوریان، آتش، پوست، دندان و… در قیامت سخن گفته.
پس نمیتوان همه اینها را فقط «نماد» گرفت.
🔸 نقد متکلمان اهل ظاهر:
گروهی از متکلمان معاد را صرفاً جسمانی و بازگشت همین بدن خاکی میدانستند.
ملاصدرا میفرماید:
این دیدگاه، سطحی و ناتمام است؛ زیرا:
-
بدن خاکی تحلیل رفته
-
ماده تغییر میکند
-
کدام ذره باید بازگردد؟
در پاسخ، ملاصدرا نظریه «بدن مثالی» را مطرح میکند.
🟩 ۳. بازگشت بدن با صورت مثالی
🔹 بدن قیامت، در نگاه ملاصدرا:
بدنی است که از حقیقت نفس تراوش میکند
و متناسب با صفات و ملکات او، بدنِ پاداش و کیفر را میسازد.
📌 پس:
-
معاد، یک رخداد وجودی است
-
نفس، خود بدن متناسب با قیامت را میسازد
-
این بدن، مثل بدن خواب یا برزخ، اما کاملتر و شدیدتر است
🟩 ۴. وجود مثالی بهمثابه بدن قیامتی
🔹 ملاصدرا تأکید میکند که بدن مثالی دو کاربرد دارد:
مرتبه | کاربرد |
---|---|
برزخ | بدن مثالی ضعیفتر و محدودتر |
قیامت | بدن مثالی قویتر، شدیدتر، پایدارتر |
📌 تفاوت:
-
بدن برزخی: گذرا و محل انتظار
-
بدن قیامت: محل حساب و بقاء جاودان
🟩 ۵. اتحاد نفس با بدن اخروی
🔹 در قیامت، نفس از ماده جداست
اما با بدن مثالی اتحاد وجودی دارد، یعنی:
نفس، همانگونه که با بدن مادی متحد بود،
با بدن اخروی نیز متحد میماند
و آن بدن را اداره میکند، تجربه میکند، و در آن لذت یا عذاب دارد.
🟩 نظر بزرگان دربارهی نظریه ملاصدرا:
عالم | دیدگاه |
---|---|
✅ امام خمینی | نظریه ملاصدرا را دقیقترین تطبیق بین ظاهر دین و فلسفه میداند. |
✅ علامه طباطبایی | معاد جسمانی را با صورت مثالی تأیید میکند و نقد فلسفه مشائی را میپذیرد. |
✅ علامه حسنزاده آملی | بدن قیامت را «تجلّی وجودی نفس» میداند، نه بازسازی خاکی. |
✅ آیتالله جوادی آملی | تأکید دارد که: قیامت با بدن مثالی ابدی است، نه مادی زوالپذیر. |
🟦 جمعبندی نهایی فصل ۸
محور | خلاصه |
---|---|
معاد چیست؟ | بازگشت نفس با بدن مثالی به حیات کامل اخروی |
روحانی یا جسمانی؟ | هر دو؛ روحانی در ادراک، جسمانی در بدن مثالی |
بدن قیامت | ساختهی نفس، نه بازسازی جسم مادی |
رابطه نفس و بدن قیامت | اتحاد وجودی غیرمادی |
فرق با برزخ | بدن برزخی گذراست؛ بدن قیامت جاودان و شدیدتر است |
🟩 جمله کلیدی ملاصدرا:
«إنّ المعادَ حقٌ و أنّه روحانیّ و جسمانیّ، و الجسم فیه مثالیٌّ مجرّدٌ عن المادّة.»
«معاد حقیقت دارد، و آن روحانی و جسمانی است؛
ولی جسم در آن، مثالی است و از ماده جداست.»
🟦 شبهه آکِل و مأکول چیست؟
🔹 این شبهه بهصورت خلاصه چنین است:
فرض کن انسانی در دریا غرق شود،
ماهی او را بخورد،
آن ماهی را انسان دیگری بخورد،
و بدن هر دو انسان بخشی از اجزاء آن ماهی شود.
حالا در قیامت، این اجزای مشترک باید به بدن کدام بازگردد؟
آیا امکان بازگشت این «ماده واحد» به دو بدن وجود دارد؟
اگر چنین نیست، معاد جسمانی چگونه ممکن است؟
🟩 ۱. پاسخ ملاصدرا به شبهه آکل و مأکول
ملاصدرا با رد مبنای مادیگرایانهی این شبهه، پاسخ را در چند اصل بنیادین بیان میکند:
🔸 اصل اول: بدن قیامت بدن مادی نیست
بدن قیامت، بدنی مثالی و مجرّد از مادهی دنیوی است
و از اجزای خاکی و عناصر فیزیکی ساخته نمیشود.
📌 پس:
-
نیازی نیست همان ذره خاکی بازگردد
-
بدن اخروی، تجلی و ظهور نفس است، نه ساخته از گوشت و استخوان دنیوی
🔸 اصل دوم: هویت بدن به صورت و نفس است، نه به ماده
🔹 ملاصدرا میگوید:
همانطور که در دنیا، بدن ما در طول عمر بارها تغییر میکند
اما هویت ما ثابت میماند،
در قیامت نیز آنچه بازمیگردد، صورت نوعیه و هویت نفسی بدن است،
نه ماده جزئی و عنصری.
🔸 اصل سوم: بدن قیامتی را نفس انسان میسازد از درون خودش
در قیامت، نفس هر فرد، بدنی متناسب با ملکات و اخلاق و اعمال خود خلق میکند
و این بدن، از جنس وجود مثالی است، نه از ماده نزاعبرانگیز.
📌 بنابراین، دیگر نیازی نیست یک ماده بین دو بدن تقسیم شود.
✅ نتیجه نگاه ملاصدرا:
شبهه | پاسخ ملاصدرا |
---|---|
ماده بدن به کدام انسان بازمیگردد؟ | ماده مطرح نیست؛ بدن قیامت مثالی است و از نفس صادر میشود |
اگر ماده یکسان باشد، چه کسی صاحب آن است؟ | در عالم قیامت، ماده عنصری نقشی ندارد |
آیا معاد مادی غیرممکن است؟ | بله؛ ملاصدرا به معاد جسمانی مثالی قائل است، نه مادی عنصری |
🟩 ۲. نظر سایر علما در پاسخ به این شبهه:
🔸 امام خمینی (ره) – در مصباحالهدایه:
«بدن قیامت، بدن مثالی و غیرمادی است،
و اینگونه شبهات از کسانی سر میزند که به حقیقت عالم مثال پی نبردهاند.»
🔸 علامه طباطبایی – در المیزان:
«خداوند در قیامت، انسان را با بدنی مناسب آن عالم زنده میکند
نه لزوماً همین بدن خاکی دنیوی.»
«مواد دنیوی پیوسته در حال تغییر و انتقالاند،
اما شخصیت انسان به واسطه صورت و نفس او حفظ میشود.»
🔸 علامه حسنزاده آملی – در الهینامه و هزار و یک نکته:
«سؤال از اینکه یک ذره خاک به کدام بدن بازگردد،
نشانهی ناآشنایی با حقیقت وجود مثالی و بدن اخروی است.»
🔸 آیتالله جوادی آملی – در معاد در قرآن:
«شبهه آکل و مأکول، در نظام ماده موضوعیت دارد،
اما قیامت، عرصهی تجرد و تجلی است،
و بدنها برآمده از حقایق نفوس هستند، نه اجزای فیزیکی.
هیچ تزاحمی وجود ندارد.»
🟩 مثال ساده برای فهم پاسخ ملاصدرا:
🔹 فرض کن شخصی در رؤیا خودش را میبیند
که با همان بدن دنیوی، حرکت میکند، حرف میزند، میخورد و مینوشد.
آیا در خواب، ذرهای از بدن فیزیکیاش به آن بدن خیالی منتقل شده؟
بدیهی است: خیر.
درست همین اتفاق در قیامت رخ میدهد،
اما بهشکلی شدیدتر و حقیقیتر.
🟦 جمعبندی نهایی
شبهه | پاسخ حکمت متعالیه |
---|---|
آیا بازگشت ماده بدن به دو انسان ممکن است؟ | در معاد مثالی، ماده فیزیکی دخیل نیست |
بدن قیامت چیست؟ | تجلی صورت نفسی و مثالی، نه بازسازی جسم مادی |
معاد جسمانی چگونه ممکن است؟ | جسمانی از سنخ مثالی، نه مادی؛ روح آن را میسازد |
شبهه آکل و مأکول معتبر است؟ | تنها در صورت فرض مادی بودن بدن؛ که باطل است |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«الشبهةُ مبنیةٌ علی توهّم الجسم العنصری فی المعاد،
و لکن المعاد جسمانیٌّ مثالیٌّ، لا مادّیٌّ عنصریٌّ.»
📌 یعنی:
«این شبهه بر پایهی توهّم جسم مادی در قیامت بنا شده،
در حالیکه معاد، جسمانی مثالی است، نه جسمانی مادی.»
🟦 فصل نهم: تجسّم اعمال
(تجسّم الأعمال)
🟩 ۱. معنای تجسّم اعمال چیست؟
🔹 تجسّم اعمال یعنی:
اعمال ظاهری انسان (نماز، ظلم، احسان…) در آخرت به صورتهایی واقعی، عینی، و مثالی درمیآیند
و انسان با حقیقتِ آن اعمال، که خودش پدید آورده، روبهرو میشود.
📌 این نظریه برخلاف دیدگاه صرفاً قراردادی است که میگوید بهشت و جهنم فقط پاداش یا کیفر قراردادیاند.
🟩 ۲. مبنای فلسفی نظریه
ملاصدرا بر اساس اصول فلسفی خودش، میگوید:
اصل فلسفی | توضیح |
---|---|
حرکت جوهری | نفس انسان در مسیر اعمال، «خود» را دگرگون میکند |
اتحاد فاعل و فعل | فعل انسان در واقع، صورت درونی نفس میشود |
عالم مثال | نفس انسان پس از مرگ، صورت مثالی اعمال را میبیند |
عینیت علم و معلوم | آنچه درون توست، بیرون تو ظاهر میشود |
🟩 ۳. اعمال انسان صورتهایی مثالی دارند
🔸 هر عمل، بهویژه اگر با ملکات نفسانی عجین شده باشد،
در نفس تأثیری میگذارد و صورتی میسازد.
🔹 پس از مرگ، نفس آن صورتها را در عالم مثال
و در قیامت بهشکل واقعیتر، شدیدتر و روشنتر میبیند.
📌 مثال:
عمل | صورت مثالی |
---|---|
نماز خاشعانه | نوری زیبا، همراه امن و آرامش |
ظلم و غیبت | موجودات تیره، وحشتناک، آزاردهنده |
صدقه پنهانی | باغ و سایهای آرام در قیامت |
شهوتپرستی | آتش درونی و ظاهرشده در برزخ |
🟩 ۴. بهشت و جهنم = صورت تجسمیافته اعمالاند
🔹 در حکمت متعالیه:
«بهشت» و «جهنم»، مکانهایی بیرونی نیستند که انسان را به آنجا ببرند،
بلکه صورتهای وجودی ملکات، اعمال و نیّات انسان هستند.
📌 بهشتِ تو = اعمال نیک تو
📌 جهنمِ تو = درون آتشین و پستِ تو
ملاصدرا میگوید:
«لیست الجنة و النار خارج النفس، بل هما تجلّیان لما فی النفس من الأعمال و الصفات.»
«بهشت و جهنم خارج از نفس نیستند، بلکه تجلّی آنچه در نفس از اعمال و صفات است میباشند.»
🟩 ۵. لذت و درد بر اساس ملکات نفسانی
🔹 لذتها و رنجهای اخروی،
از سنخ لذت جسم مادی نیستند،
بلکه شدت وجودی، شفافیت، نور، امنیت یا تاریکی، آتش، اضطراب… هستند.
🔸 انسان در قیامت، با «خود واقعی» روبهرو میشود،
نه با قاضی خارجی!
🟩 ۶. هر کس در آخرت با حقیقت خود روبهرو میشود
🔹 برخلاف دنیا که میتوان ظاهر را آراست، در آخرت:
نقابها کنار میروند،
و انسان با تمام حقیقت وجودی خویش مواجه میشود.
📌 این معنا را قرآن بارها بیان کرده:
﴿وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا﴾
«و آنچه کردهاند را حاضر مییابند» (کهف: ۴۹)
🟦 نظرات بزرگان درباره تجسّم اعمال
عالم | دیدگاه |
---|---|
✅ امام خمینی | تأکید دارد که انسان، در آخرت خودش، عمل خودش و جزای خودش است |
✅ علامه طباطبایی | در المیزان بارها بر «عینیت عمل و جزا» تأکید میکند |
✅ آیتالله جوادی آملی | تجسم اعمال را «صورتگیری باطنی افعال در عالم مثال» میداند |
✅ علامه حسنزاده آملی | «اعمال، بهشت و جهنم را برای انسان میسازند، نه بیرون از او» |
🟦 جمعبندی نهایی
نکته | توضیح |
---|---|
تجسم اعمال یعنی | ظاهر شدن اعمال به شکل واقعیت بیرونی در آخرت |
بهشت و جهنم چیست؟ | صورتهای مجسم اعمال خوب و بد انسان |
ملاک لذت و عذاب | ملکات و صفات درونی هر فرد |
نقش نفس | خالق بدن اخروی، پدیدآورنده بهشت یا جهنم خودش |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«الجزاء عین العمل، لا غیره، و العذاب صورةُ المعصیة، و النعیمُ صورةُ الطاعة.»
«پاداش، عین خودِ عمل است، نه چیزی غیر از آن؛
و عذاب، صورت معصیت است،
و نعمت، همان صورت طاعت است.»
🟦 پرسش اصلی:
آیا بهشت و جهنم درون نفس انسان هستند یا بیرون از او؟
اگر بیرونیاند، نیازمند مکان و زمان نیستند؟
اگر دروناند، پس چگونه افراد مختلف با هم ارتباط دارند؟
🟩 ۱. دیدگاه ملاصدرا:
«بهشت و جهنم در باطن نفس انسان پدید میآید، اما در عالم مثالی ظهور مییابد»
🔹 ملاصدرا در اسفار تصریح میکند:
«نفس، در اثر اعمال و ملکات خود، واقعیتی خارجی و مثالی را پدید میآورد
که همان بهشت یا جهنم اوست. این عوالم، از نفس جدا نیستند،
بلکه تجلی صورتهای درونی او در عالم مثالاند.»
📌 یعنی:
عالم نفس | باطن، بذر شکلگیری بهشت/جهنم |
---|---|
عالم مثال | ظهور خارجی و عینی آن واقعیتها |
🟩 ۲. آیا بهشت و جهنم درون نفس هستند یا بیرونی؟
✅ پاسخ صدرایی:
ترکیبی از هر دو.
🔷 به تعبیر دقیق ملاصدرا:
«بهشت و جهنم از نفس پدید میآیند، اما در نشئهای بالاتر (مثال یا قیامت) تحقق دارند.
این ظهور، هم متصل به نفس است، و هم عینی و اشتراکی در عالم قیامت.»
📌 یعنی:
-
نه کاملاً ذهنی و خیالی هستند
-
نه مثل دنیا دارای مکان فیزیکی و زمان تدریجی
🟩 ۳. آیا بهشت و جهنم دارای مکان و زماناند؟
🔹 ملاصدرا عالم قیامت را ورای زمان و مکان مادی میداند.
اما عوالمی نظیر عالم مثال، «امتداد» دارند، ولی نه از سنخ مکان فیزیکی.
«عالم قیامت، مکانی دارد مناسب با خودش،
نه مکان جسمانیِ مادی.
و اگر حرکتی هست، از سنخ حرکت ذاتی وجودی است، نه حرکت در زمان دنیوی.»
✅ پس:
بهشت/جهنم | مکان دارند؟ | زمان دارند؟ |
---|---|---|
دنیوی | بله، مادی | بله، فیزیکی |
مثالی/قیامت | بله، امتداد وجودی | خیر، حرکت جوهری بدون زمان فیزیکی |
🟩 ۴. ارتباط افراد با هم چگونه ممکن است؟
🔹 در قیامت و عالم مثال، نفوس انسانها:
-
بدن مثالی دارند (با صورتهای متجلی از اعمال)
-
ادراک حضوری دارند
-
میتوانند با هم ارتباط وجودی و حضوری برقرار کنند
📌 همانطور که در خواب، ما انسانهایی را میبینیم،
با آنها گفتوگو یا نزاع میکنیم،
اما آنها بیرون از ما نیستند؛ بلکه در نشئه مثالی حضور دارند
در قیامت نیز:
-
نفس، بدن مثالی میسازد
-
حضور افراد در عالم واحد ممکن میشود
-
ارتباط آنها، از سنخ ارتباط اشیای وجودی مجرد است، نه اشیای مادی
🟦 نظرات بزرگان در این موضوع
🔸 امام خمینی (ره):
«قیامت، عالم حضور است؛
هرکس با حقیقت خود و دیگران حضوراً و شهوداً مواجه است.
بهشت و جهنم، در اثر نفس پدید میآید
و تجلی آن در عالمی است که هم فردی است و هم اشتراکی.»
🔸 علامه طباطبایی:
«هر کسی در قیامت با خودش است،
اما چون حقیقتها متجلیاند، افراد نیز در کنار یکدیگر ظاهرند.
بهشت و جهنم، نظاممند و هماهنگ با صورتهای نفسها هستند.»
🔸 علامه حسنزاده آملی:
«عالم قیامت، عالَمی شدیدتر است.
بهشت درون توست، اما ظهور آن در مرتبهای فراتر از توست
و تو در آن ظهور، با دیگران نیز روبهرویی.»
🔸 آیتالله جوادی آملی:
«در قیامت، بدن و جهان مثالی پدید میآید
که هم برخاسته از نفس توست
و هم با دیگران هماهنگ است.
زبان قیامت، زبان ملکوت و ظهور است، نه جسم و فیزیک.»
🟩 جمعبندی نهایی:
سؤال | پاسخ ملاصدرا و حکمای متعالیه |
---|---|
بهشت و جهنم درون نفساند؟ | بله، پدید آمده از نفساند |
بیرونیاند؟ | بله، ظهور خارجی در عالم قیامت و مثال دارند |
آیا مکان دارند؟ | مکان مثالی، نه فیزیکی |
آیا زمان دارند؟ | خیر، حرکت وجودی غیرزمانی دارند |
ارتباط افراد چگونه است؟ | ارتباط حضوری نفوس در عالمی اشتراکی، بدون نیاز به ماده |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«إنّ الجنّة و النار من نتائج النفس، تظهر فی النشأة الأخرویة بصورة تتناسب مع حال العامل و صفاته.»
«بهشت و جهنم، حاصلِ نفس انساناند،
و در نشئه آخرت، به صورتی مناسب با حال و صفات او ظاهر میشوند.»
🟦 فصل ۱۰: ملاک سعادت و شقاوت
(معیار نهایی نجات یا هلاکت در آخرت)
🟩 ۱. مقدمه: چه کسی سعادتمند است؟ چه کسی شقی؟
🔹 در فلسفه اسلامی بهویژه در حکمت متعالیه، انسان موجودی است دارای مراتب:
-
حسی (جسم و غرایز)
-
خیالی (تصورات و تمایلات)
-
عقلی (ادراک کلیات، حقیقتطلبی)
-
و فوقعقلی (توحید، شهود، فنا)
🔸 ملاصدرا معتقد است:
سعادت یا شقاوت، به فعلیتیافتن یا نایافتن این مراتب وابسته است.
🟩 ۲. ملاک سعادت = فعلیتیافتن قوه عقلانی
🔹 اگر انسان بتواند:
-
قوای حیوانی (شهوت، غضب…) را مهار کند
-
و قوه عقل را فعلیت بخشد
-
و به سوی قرب الهی حرکت کند
✅ در این صورت، به سعادت حقیقی میرسد.
📌 ملاصدرا:
«السعادة هی التقرّب الی الله و الکمال فی قواه العقلیة»
🟩 ۳. ملاک شقاوت = غلبه قوای حیوانی و ظلمانی
🔹 اگر انسان:
-
تحت فرمان شهوت، غضب، حسد، کینه و تکبر باشد
-
عقل را سرکوب کند
-
از یاد خدا و قیامت غافل شود
✅ دچار شقاوت و تاریکی نفسانی میشود.
📌 در قیامت، این تاریکیها در قالب آتش، درد، اضطراب، محرومیت ظاهر میشوند.
🟩 ۴. در آخرت، هر کس با «خودِ حقیقی»اش روبهرو میشود
🔹 نه پاداش قراردادی است
🔹 نه تنبیه انتقامی
✅ بلکه:
نفس، ملکات خود را میبیند و تجربه میکند.
بهشت و جهنم چیزی جز تجسمِ همین ملکات نیستند.
📌 مثال:
ملکات | نتیجه |
---|---|
عقل، توکل، تقوا، معرفت | سعادت، نور، آرامش |
شهوت، ظلم، غفلت، خودپرستی | شقاوت، تاریکی، اضطراب |
🟩 ۵. هدف نهایی: تقرب الی الله
🔹 هدف آفرینش و بعثت انبیاء این است که:
انسان از طریق سلوک عقلی و عملی،
خود را به خدا نزدیک کند.
📌 ملاصدرا:
«إنّ السعادة الحقیقیة هی القرب من الحق و الفناء فیه»
✅ هرچه وجود انسان قویتر، عقلانیتر و الهیتر شود،
نزدیکیاش به خدا بیشتر خواهد شد.
🟩 ۶. تفاوت دیدگاه ملاصدرا با متکلمان
ملاک شقاوت و سعادت | دیدگاه متکلمان | دیدگاه ملاصدرا |
---|---|---|
اطاعت یا عصیان | پاداش و کیفر قراردادی | تجلی باطن نفس |
بهشت و جهنم | عطا یا تنبیه از بیرون | تجسم ملکات درونی |
ملاک نهایی | عمل ظاهری | کیفیت باطن و سیر نفس |
🟦 نظرات علما در اینباره
🔸 امام خمینی:
«هر کس، خودش بهشت یا جهنم خودش را ساخته است؛
به اندازهای که در دنیا سیر الیالله کرده، از سعادت برخوردار خواهد بود.»
🔸 علامه طباطبایی:
«سعادت و شقاوت، تابع ملکات نفسانی انسان است،
نه صرفاً ظاهر اعمال.
اعمال اگر بدون نیت خالص و تأثیر در باطن باشد، سودی نمیرساند.»
🔸 علامه حسنزاده آملی:
«در آخرت، نفس همان خواهد شد که در دنیا ساخته.
اگر نور شد، به بهشت میرود؛
اگر ظلمت شد، در آتش خود میسوزد.»
🔸 آیتالله جوادی آملی:
«سعادت و شقاوت، نه با شعار،
بلکه با تطبیق ملکات نفس با حقیقت حق رقم میخورد.
نفس اگر خدایی شد، به خدا میرسد.»
🟩 جمعبندی نهایی
عنوان | توضیح |
---|---|
سعادت | فعلیت عقل، تهذیب نفس، سلوک الیالله |
شقاوت | غلبه شهوت و غفلت، رکود عقلی، انکار حق |
بهشت | تجسم نوری اعمال و ملکات خوب |
جهنم | تجسم ظلمت اعمال و صفات حیوانی |
ملاک نهایی | قرب یا بعد از خدا |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«و السعادة هی التقرّب الی الله سبحانه علی حسب مراتب الوجود، و الشقاء هو البُعد عن نوره و حقّه و التورّط فی ظلمات النفس.»
«سعادت، تقرب به خداست بهتناسب مراتب وجود،
و شقاوت، دوری از نور او و غرقشدن در تاریکیهای نفس است.»
🟦 مقدمه: حقالله و حقالناس؛ فرق اساسی
نوع حق | توضیح | بخشش |
---|---|---|
حقالله | حقوقی مانند نماز، روزه، حج و… | ممکن است خدا ببخشد |
حقالناس | مربوط به ظلم به دیگران: مال، آبرو، جسم، دل و… | فقط با رضایت آن شخص ممکن است بخشیده شود |
🔴 حتی اگر ظالم هزار سال عبادت کرده باشد، اما حق مردم بر گردن داشته باشد، گرفتار است.
🟩 از دید ملاصدرا: حقالناس یک واقعیت مثالی است، نه صرفاً یک موضوع حقوقی
🔹 ملاصدرا میگوید:
هر ظلمی که از انسان سر بزند، در نفس او یک صورت ظلمانی و تاریک ایجاد میشود.
و اگر به دیگران ظلم کرده باشد، آن ظلم در عالم مثال به صورت موجودی آزاردهنده درمیآید.
📌 در قیامت، شخص مظلوم،
آن ظلم را بهصورت یک موجود واقعی (مثلاً مار، آتش، تاریکی،…) میبیند
و آن موجود بر گردن ظالم است.
🟩 رابطه با بحث تجسم اعمال
🔹 ملاصدرا در «اسفار» میگوید:
«الحقّ إنّ الأعمال تعود إلی صاحبها بصورتی تناسبها فی النشأة الآخرة»
(حقیقت آن است که اعمال، بهشکل متناسب با حقیقتشان در آخرت به سوی عامل بازمیگردند)
📌 یعنی ظلم به دیگری، نه فراموش میشود، نه از بین میرود؛
بلکه در وجود تو حک میشود و بهصورت موجودی رنجآور در قیامت به تو بازمیگردد
و مظلوم نیز شاهد و دریافتکننده حقیقی جبران یا مجازات است.
🟩 دو طرف ماجرا در قیامت چه میشوند؟
✅ ظالم:
-
صورت مثالی ظلم در وجود اوست
-
دچار آتش درونی، پشیمانی و ترس میشود
-
در قیامت باید رضایت مظلوم را بهنحوی جبران کند
-
ممکن است از حسناتش کم شود و به مظلوم داده شود
✅ مظلوم:
-
نفس او متألم بوده
-
در قیامت، خداوند حق او را عینی و واقعی به او میدهد
-
اگر ببخشد، این بخشش اختیاری او پاداش عظیمی دارد
-
اگر نبخشد، عدالت الهی جاری میشود
🟦 علمای بزرگ شیعه چه میگویند؟
🔸 امام خمینی (ره):
«ظلم به بندگان خدا، ظلمات قیامت است؛
و هیچ شفاعتی، تا مظلوم راضی نشود، شامل ظالم نمیشود.»
📌 در کتاب «آداب الصلوة» ایشان تأکید میکند که:
«حقالناس حتی یک نگاه تحقیرآمیز هم هست؛ اینها برمیگردد.»
🔸 علامه طباطبایی:
«نظام قیامت، نظام تجلی باطن است.
و باطن ظلم، عذابی است که در وجود خود ظالم ریشه میدواند.»
🔸 آیتالله جوادی آملی:
«اگر کسی مال کسی را ببرد،
در قیامت، آن مال به صورت آتشی شعلهور در دست و زبان و قلبش تجلی میکند.
و مظلوم نیز تجسم جبرانشده حق خود را خواهد دید.»
🔸 علامه حسنزاده آملی:
«انسان با کردههایش محشور میشود؛
ظالم با صورت ظلمش، مظلوم با صورت مظلومیتش.
و این صورتها تا جبران کامل باقی میمانند.»
🟩 آیا توبه کافی است؟
🔴 توبه، شرط لازم هست ولی کافی نیست.
🔹 در حقالناس، باید:
-
طلب حلالیت کند یا
-
جبران مادی/معنوی کند یا
-
اگر شخص از دنیا رفته، از طرفش صدقه، نماز و… بدهد و رضایتش را از خدا بخواهد
📌 تا وقتی مظلوم راضی نشود، گناه پاک نمیشود.
🟩 مصادیق حقالناس از نگاه ملاصدرا و علما:
نوع ظلم | تجسم در قیامت |
---|---|
غیبت | زبان آتشین یا مار نیشزن |
تهمت | تاریکی چهره و انزوا |
مال حرام | طوق آتشین به گردن |
تحقیر دیگران | فقر وجودی و شرمساری |
خیانت در امانت | آتش در دست و قلب |
🟦 نتیجهگیری نهایی:
پرسش | پاسخ |
---|---|
آیا حقالناس بخشیده میشود؟ | فقط با رضایت صاحب حق |
در قیامت چه میشود؟ | تجسم ظلم ظاهر میشود، مظلوم باید راضی شود |
آیا ممکن است ظالم اهل بهشت شود؟ | فقط اگر توبه کرده باشد و حق مظلوم ادا شود |
جایگاه عدالت الهی چیست؟ | حق هر کسی را بدون نقص میگیرد و میدهد |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«الظلم لا یفنی، و یعود إلی صاحبه بصورةٍ تامة فی نشأة الآخرة، لیذوق وباله إن لم یتدارک فی الدنیا.»
«ظلم از بین نمیرود،
و در قیامت بهتمامی به صاحبش بازمیگردد،
تا جزایش را بچشد، اگر در دنیا جبران نکرده باشد.»
🟦 فصل یازدهم: نفوس مجرد و بقای آنان
یعنی بررسی جایگاه و حیات نفوس کامل مانند پیامبران و اولیاء بعد از مرگ، از دید ملاصدرا و سایر حکمای شیعه.
در ادامه، این فصل را ساده، دقیق و مرحلهبهمرحله با هم بررسی میکنیم:
🟩 ۱. بقای نفوس مجرد = بقای انبیاء و اولیاء پس از مرگ
🔷 دیدگاه ملاصدرا:
نفس نبی یا ولی، از مرتبه جسم و خیال عبور کرده و به مرتبه عقل رسیده است.
این نفوس چون مجرد تام هستند، نه تنها با مرگ فانی نمیشوند،
بلکه حضورشان در نشئه قیامت شدیدتر و زندهتر است.
📌 جمله کلیدی ملاصدرا:
«الموت انما یفنی البدن، لا النفس»
(مرگ بدن را از بین میبرد، نه نفس را)
🟢 در مورد پیامبر اسلام (ص):
-
نفس آن حضرت، در مرتبه عالی عقل و فوق عقل قرار دارد
-
بقای او، نه فقط در قیامت، بلکه در دنیا نیز جاری است
-
او واسطه فیض و هدایت دائمی است
🟩 ۲. رجوع مجدد اولیاء به دنیا
🔸 (ولایت تکوینی و حضور فعال پس از مرگ)
🔷 ملاصدرا:
«نفوس کامل، بعد از مفارقت بدن، در عوالم برتر (مثال و عقل) باقیاند
و میتوانند تأثیر واقعی و تکوینی در این دنیا داشته باشند.»
🔶 این همان «ولایت تکوینی» است:
-
اولیاء نهتنها علم، بلکه تصرف در عالم دارند
-
حتی بعد از مرگ جسمانی، از طریق نفس مجردشان، میتوانند در دل انسانها، طبیعت و وقایع اثر بگذارند
📌 مثل اینکه امام زمان (عج) و دیگر اولیاء، برای اهل سلوک و توجه، قابل شهود و هدایتگر هستند.
🟩 ۳. معرفت نفوس عالی، شرط شفاعت و هدایت
🔷 ملاصدرا:
«نفس کامل، تنها وقتی میتواند شفیع انسان باشد که انسان به او معرفت و محبت داشته باشد.»
یعنی اگر کسی در دنیا:
-
پیامبر یا ولی خدا را شناخته باشد
-
به او محبت ورزیده باشد
-
در مسیر او حرکت کرده باشد
🔷 در قیامت، نفس او با نفس آن ولی متحد میشود
و از او شفاعت، هدایت، و ارتقاء وجودی دریافت میکند.
📌 این دیدگاه بسیار نزدیک به عرفای بزرگ مانند امام خمینی و علامه حسنزاده است.
🟩 ۴. مراتب شهود بعد از مرگ
🔹 طبق حکمت متعالیه، پس از مفارقت نفس از بدن:
مرحله | توضیح |
---|---|
۱. رؤیت خود | نفس، با حقیقت خود مواجه میشود |
۲. رؤیت اعمال | اعمال و ملکات بهصورت موجودات مثالی دیده میشوند |
۳. رؤیت اولیاء | نفوس کامل به مؤمنان تجلی میکنند (بهشرط معرفت قبلی) |
۴. رؤیت خدا | اگر نفس به مرتبه بالای تجرد رسیده باشد، شهود الهی ممکن است |
📌 ملاصدرا این مراحل را به ترتیب «برزخ، قیامت، لقای حق» تقسیم میکند.
🟦 نظر علمای بزرگ درباره بقای نفوس اولیاء
🔸 امام خمینی (ره):
«حضور اولیاء در دنیا، محدود به زمان حیات جسمانیشان نیست.
نفوس آنان، در دنیا حاضر و ناظرند، و تربیت دلها و القاء معارف را ادامه میدهند.»
🔸 علامه طباطبایی:
«اگر کسی در دنیا، محبت ولیّ خدا را در دل داشته باشد،
نفس او بعد از مرگ، در مقام تجلی آن ولی قرار میگیرد،
و از او بهره میبرد.»
🔸 آیتالله جوادی آملی:
«مرگ، حجاب نفس کامل نیست.
بلکه انتقال او به مرتبهای شدیدتر و تأثیرگذارتر از وجود است.
اولیاء بعد از مرگ، از طریق تجلیات مثالی، با عالَم در ارتباطاند.»
🔸 علامه حسنزاده آملی:
«نفوس کامل، با تمام عالم مرتبطاند؛
آنان شفیع، هادی، و مربی جانها هستند،
اگر قلب آماده باشد.»
🟩 جمعبندی نهایی:
موضوع | دیدگاه ملاصدرا و حکما |
---|---|
بقای اولیاء | بقای شدیدتر و زندهتر از حیات دنیوی |
ولایت تکوینی | تصرف در عالم بعد از مرگ از طریق نفس مجرد |
شرط شفاعت | محبت و معرفت نسبت به ولی در دنیا |
شهود قیامت | تجلی نفسهای عالی به اهلسلوک و مؤمنان |
مراتب شهود | از دیدن خود و اعمال، تا رؤیت اولیاء و شهود خداوند |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«النفوس المجردة باقية بوجودها، متصرّفة بعنايتها، شافعة بمعرفتها، و هادية لمن یعرفها.»
(نفوس مجرد، باقیاند با وجودشان،
تأثیرگذارند با عنایتشان،
شفیعاند برای آنکه آنان را بشناسد،
و هدایتگرند برای اهل محبت.)
مباحث مکاشفه و مشاهدهی اولیاء الهی در دنیا، در منظومهی حکمت متعالیه ملاصدرا و در اندیشهی عرفای بزرگ شیعه، جایگاه بلندی دارد. در اینجا این موضوع را گامبهگام بررسی میکنیم:
🟦 تعریف اصطلاحات
واژه | تعریف |
---|---|
مکاشفه | انکشاف حقایق غیبی بر قلب و نفس انسان، بدون واسطه حس یا عقل نظری |
مشاهده اولیاء | رؤیت و شهود نفوس یا انوار اولیای الهی (زنده یا وفاتیافته) در بیداری یا رؤیای صادقه |
🟩 دیدگاه ملاصدرا درباره مکاشفه
🔷 ۱. مکاشفه، نتیجهی سیر نفس و تجرد است
ملاصدرا در اسفار تصریح میکند:
«نفس، هرچه از عالم طبیعت منقطعتر گردد،
به عالم مثال و عقل نزدیکتر میشود،
و حقایق آن عوالم بر او منکشف میگردد.»
📌 یعنی:
-
هرچه نفس، پاکتر و مجردتر شود
-
چشم دل انسان گشودهتر میشود
-
و میتواند اولیاء الهی، ملائکه، و حقایق اخروی را شهود کند
🔷 ۲. مکاشفه حقیقی = نتیجه تهذیب نفس و سلوک
ملاصدرا:
«من لم یسافر إلی الله فی نفسه،
فلا کشف له و لا شهود.
و من کثر سلوکه، ظهرت له الأنوار.»
🔹 یعنی:
کسی که درون خودش را پاک نکند و بهسوی خدا سلوک نکند، مکاشفهای نخواهد داشت.
اما اگر سلوک کند، نورهای الهی را میبیند.
🟩 مشاهده اولیاء در دنیا از دید ملاصدرا
ملاصدرا باور دارد:
نفوس اولیاء بعد از مرگ، زنده و در مرتبه تجرد باقیاند،
و میتوانند برای افراد خاص در عالم خیال یا بیداری تجلی کنند.
🔹 این تجلی یا شهود:
-
نه خیال صرف است
-
نه دروغ یا توهم
-
بلکه نوعی رؤیت مثالی و مشاهده حضوری است
📌 اگر سالک به مرتبهای برسد که خیال او تطهیر شده باشد،
ممکن است در خواب یا بیداری، نور پیامبر، امام یا ولی خدا را ببیند.
🟩 نظر علمای بزرگ شیعه درباره مکاشفه و مشاهده اولیاء
🔸 امام خمینی (ره)
در کتاب چهل حدیث:
«اگر سالکی نفس را تهذیب کند،
نفس او قابل انکشاف میشود،
و ممکن است انوار اولیاء خدا را مشاهده کند.»
📌 ایشان شهود عرفانی را یک واقعیت عینی در عالم نفس میداند، نه توهم.
🔸 علامه طباطبایی (ره)
در نهایة الحکمة:
«بین خواب و مکاشفه تفاوت است.
در مکاشفه، حقیقت مثالی واقعیت دارد و مشاهده نفوس قدسی ممکن است.»
🔸 علامه حسنزاده آملی
در هزار و یک نکته:
«عارف در بیداری نیز قادر به مشاهده است،
اگر به تجرد خیال برسد.
دیدن امام یا ولیّ خدا در رؤیا یا شهود،
از راه اتصال با عالم مثال است، نه حس.»
🔸 آیتالله جوادی آملی
در معاد در قرآن:
«شهود اولیاء،
ویژه کسانی است که حجابهای نفس و طبیعت را برداشته باشند.
مکاشفهی درست، نه خواب است، نه تخیل،
بلکه نوعی مشاهده حضوری با ابزار غیر مادی است.»
🟩 فرق مکاشفه واقعی و خیالبافی یا وسوسه
معیار | مکاشفه واقعی | توهم یا وسوسه |
---|---|---|
ریشه | صفای باطن و تجرد | بیماری روان یا وسوسه شیطان |
اثر | آرامش، یقین، معرفت | اضطراب، سردرگمی |
نتیجه | تقرب به خدا | خودبینی و غرور |
دوام | آرام و متعادل | گسسته، پر از تناقض |
🟦 آیا همه میتوانند اولیاء را ببینند؟
🔹 ملاصدرا و بزرگان معتقدند:
مشاهده اولیاء برای هر کسی ممکن نیست،
بلکه برای کسی است که:
-
نفسش تطهیر شده باشد
-
محبت و معرفت به آن ولیّ داشته باشد
-
ظرفیت تحمل شهود را داشته باشد
📌 اگر کسی ناپاک باشد، حتی اگر امام زمان (عج) در برابرش تجلی کند، او نمیفهمد.
🟩 مثالهای مشهور از شهود اولیاء
شخص | مشاهده |
---|---|
شیخ مفید | هدایتشده توسط امام زمان در ماجرای زن باردار |
علامه طباطبایی | مکاشفههای متعدد با معانی قرآنی و تجلیات اولیاء |
علامه حسنزاده | شهود پیامبر اکرم (ص) در عالم مثال در سحرگاه |
🟩 جمله طلایی ملاصدرا:
«و إذا تطهّرت النفس عن أدران الحس،
فإنّها تتّصل بعالم القدس،
و تشهد أرواح النبیین و الأولیاء،
و یشرق علیها نور من نور الله.»
«هرگاه نفس از آلودگی حسی پاک شود،
به عالم قدس متصل میشود
و ارواح پیامبران و اولیاء را مشاهده میکند
و نوری از نور خدا بر آن میتابد.»
✅ نتیجهگیری:
نکته | خلاصه |
---|---|
مکاشفه | راهی حقیقی بهسوی شناخت عالم غیب |
شرط | تهذیب نفس، اخلاص، حب اولیاء |
شهود اولیاء | در عالم مثال، برای اهل دل ممکن است |
هشدار | هر کشف یا رؤیتی معتبر نیست؛ باید با عقل، دین و آرامش درونی سنجید |
موضوع مشاهده امام زمان (عج) در دوران غیبت کبری از دیدگاه ملاصدرا و علمای حکمت و عرفان شیعه، هم فلسفی است و هم عرفانی و کلامی.
در ادامه، این موضوع را بهصورت دقیق، ساده و گامبهگام بررسی میکنیم:
🟦 ۱. مقدمه: آیا امکان مشاهده امام زمان (عج) در غیبت وجود دارد؟
✅ پاسخ اجمالی:
آری، اما نه برای همه و نه همیشه.
🔹 بیشتر علما (از جمله ملاصدرا، علامه طباطبایی، امام خمینی، حسنزاده آملی، جوادی آملی)
اصل امکان شهود امام (عج) را حتی در زمان غیبت کبری پذیرفتهاند،
اما با شروطی که در ادامه خواهیم گفت.
🟩 ۲. دیدگاه ملاصدرا
🔷 حضور مستمر امام در عالم
ملاصدرا در اسفار تصریح میکند:
«الامام، هو الواسطة الدائمة بین الحق و الخلق»
(امام، واسطه دائمی بین خدا و خلق است)
🔹 پس:
-
امام زمان (عج) نهفقط زنده است، بلکه فعالترین موجود در عالم هستی است
-
او در همه عوالم: عقل، مثال، و ماده تأثیرگذار و حاضر است
-
با این حساب، شهود او برای اولیای خاص، امری ممکن و واقعی است
🔷 رؤیت مثالی امام
ملاصدرا دیدگاه دقیقی دارد:
«شهود امام در دوران غیبت،
نه از راه حواس مادی،
بلکه از راه قلبی و رؤیت مثالی ممکن است.»
📌 یعنی اگر کسی نفس خود را از آلودگی پاک کند،
امکان دارد در عالم مثال یا در بیداری یا رؤیای صادقه، حضرت را مشاهده کند
حتی بدون اینکه بداند او امام زمان است!
🟩 ۳. دیدگاه سایر علمای شیعه
🔸 امام خمینی (ره):
«مشاهده امام زمان در زمان غیبت ممکن است،
ولی شرط آن، صفای باطن، صدق نیت، عشق به خدا و امام و ترک تعلقات نفسانی است.»
📌 امام خمینی، در برخی بیانات خود، رؤیتهای خاص برخی اهلدل را تأیید میکرد
ولی هر ادعایی را نمیپذیرفت.
🔸 علامه طباطبایی (ره):
«رؤیت امام زمان (عج) ممکن است،
اما نه بهعنوان یک امر عادی یا دائمی،
بلکه بهعنوان تجلی باطنی برای انسانهایی که ظرفیت آن را دارند.»
🔹 ایشان تأکید میکند:
«کسی که امام را ببیند، شاید خود نفهمد که چه دیده،
ولی حقیقت وجودی او از آن لحظه دگرگون میشود.»
🔸 علامه حسنزاده آملی:
«در سیر سلوکی، اگر کسی به تجرد خیال برسد،
ممکن است حضرت را در خواب یا بیداری ببیند،
و حتی با او سخن بگوید؛
ولی این مقام، با ادعا و آرزو حاصل نمیشود.»
🔸 آیتالله جوادی آملی:
«امام (عج) حاضر است،
و امکان رؤیت او هست،
اما این رؤیت نه از جنس دیدن معمولی است،
بلکه از راه اتصال با عالم مثال و شهود عرفانی رخ میدهد.»
📌 ایشان تأکید دارد که این شهود، ثابت و پایدار نیست و برای اهلدل است.
🟩 ۴. شهود امام زمان: رؤیا یا بیداری؟
حالت | امکانپذیر؟ | توضیح |
---|---|---|
رؤیای صادقه | ✅ بله | مورد تأیید اکثر علما |
شهود مثالی در بیداری | ✅ بله | برای عارفان و اهلسلوک ممکن است |
رؤیت حسی و جسمانی دائمی | ❌ خیر | با غیبت کبری منافات دارد |
📌 ملاصدرا و علما شهود مثالی و حضوری را ممکن میدانند،
اما رؤیت حسی و ادعای تماس ظاهری یا رسالت، مردود و مخالف با فلسفه غیبت کبری است.
🟦 ۵. روایت توقیع شریف از ناحیه مقدسه
در توقیع معروف امام زمان به شیخ مفید آمده:
«فإنّا نُحیطُ عِلمًا بأنبائِکم، و لا یَعزُبُ عنّا شیءٌ من أخبارِکم…
إنّا غیرُ مُهملین لمراعاتِکم، و لا ناسین لذکرِکم»
🔹 یعنی:
ما بر شما احاطه داریم، هیچچیز از شما بر ما پنهان نیست.
ما شما را فراموش نمیکنیم و در مراقبت از شما کوتاهی نمیکنیم.
📌 این حضور، حضوری وجودی و هدایتی است
و گاهی برای اولیاء خدا به صورت شهود یا رؤیت مثالی ظهور میکند.
🟩 ۶. جمعبندی نهایی
پرسش | پاسخ از دید ملاصدرا و علما |
---|---|
آیا مشاهده امام در زمان غیبت ممکن است؟ | بله، برای اولیای خاص، بهصورت شهود مثالی |
آیا در خواب هم ممکن است؟ | بله، رؤیای صادقه یکی از راههای شهود است |
آیا باید بفهمیم که ایشان امام هستند؟ | نه الزاماً؛ گاه شهود اتفاق میافتد ولی شناسایی ظاهری رخ نمیدهد |
آیا هر ادعای مشاهده پذیرفتنی است؟ | خیر؛ باید با شواهد و آثار صدق همراه باشد |
چگونه میتوان به این شهود رسید؟ | با تهذیب نفس، محبت خالصانه، و ترک وابستگیهای نفسانی |
🟦 جمله نورانی ملاصدرا:
«اللقاء مع ولیّ العصر، ممکن للعاشقین،
إذا خلصت سرائرهم،
و زالت حجب الطبع عن أعین قلوبهم.»
«لقای با ولیّ عصر (عج)،
برای عاشقان ممکن است،
اگر درونشان پاک شود و حجابهای طبیعت از چشم دلشان کنار رود.»
اینکه جسم مبارک حضرت حجت بن الحسن (عج) در دوران غیبت کبری چه وضعیتی دارد و آیا واقعاً در میان مردم است و قابل رؤیت میباشد، از مسائل مهم و دقیق فلسفی، عرفانی و کلامی است.
در ادامه، دیدگاه ملاصدرا و علمای بزرگ شیعه را بهصورت منظم، روان و دقیق برایت میآورم:
🟦 ۱. اصل عقیده شیعه:
امام زمان (عج)، زنده است و جسم مادی دارد.
🔹 طبق اعتقاد تمام علمای شیعه:
-
حضرت (عج) تولدی حقیقی دارد (سال ۲۵۵ هجری قمری)
-
با جسم عنصری و مادی در دنیا زندگی میکند
-
اما در دوران غیبت کبری، مخفی از دیدگان مردم است
📌 این یعنی: امام زمان از دنیا جدا نشده، بلکه حاضر و جسمانی است، ولی ناشناس.
🟩 ۲. دیدگاه ملاصدرا در حکمت متعالیه:
🔷 امام زمان، دارای جسم است، اما «خفای هویت» دارد
«الإمام، وإن کان موجودًا بجسمه،
فهو غائبٌ عن عیون الجاهلین،
و مشهودٌ لأهل القلب و البصیرة.»
✅ یعنی:
امام هرچند با جسم در این دنیا حاضر است،
اما به چشم ظاهری مردم عادی نمیآید،
و تنها برای اهل دل و معرفت قابل شناخت است.
🔸 این دیدگاه میگوید:
-
جسم امام زمان، مانند سایر انسانها مادی و قابل رؤیت است
-
اما خداوند بین او و مردم حجابی از شناخت قرار داده
-
یعنی مردم او را میبینند اما نمیشناسند
📌 مثل داستانهایی که مردم با حضرت برخورد داشتند ولی نفهمیدند او امام زمان است
🟩 ۳. تحلیل فلسفی ملاصدرا: امکان «حضور فیزیکی و غیبت معرفتی»
در حکمت متعالیه، غیبت بهمعنای:
-
عدم حضور جسمانی نیست
-
بلکه بهمعنای پنهانی شناختی (خفای شناختهشدن) است
🔹 مثال صدرایی:
همانطور که حقتعالی در همهجا هست ولی حواس ما او را نمیبیند،
امام نیز هست، ولی دلهای ناسپاس و تاریک، قدرت شناخت ندارند.
🟩 ۴. شواهد از روایات و مفسرین اسفار
⬅️ روایت مشهور:
«يَرَوْنَهُ وَ لا يَعْرِفُونَهُ»
(او را میبینند، ولی نمیشناسند)
🔹 این روایت بارها در اسفار و آثار فلاسفه مورد توجه قرار گرفته و ملاصدرا نیز تفسیر شهودی و فلسفی از آن دارد:
«غیبت حجت، غیبت از بصیرت است، نه از مکان.»
🟩 ۵. دیدگاه علما در مورد جسم امام در غیبت
🔸 امام خمینی (ره):
«حضرت حجت در همین زمین زندگی میکند،
در میان مردم راه میرود،
با آنان سخن میگوید،
ولی مردم او را نمیشناسند،
زیرا دلها کور شده است، نه چشمها.»
🔸 علامه طباطبایی:
«جسم امام، مادی و قابل مشاهده است؛
او غذا میخورد، راه میرود، سفر میکند،
ولی از نگاه مردم، پوشیده است.»
📌 ایشان تأکید دارد که امام زمان، در تمام زمانها، بدنی طبیعی و عادی دارد، نه مثالی یا غیرجسمانی.
🔸 آیتالله جوادی آملی:
«غیبت، نه بهمعنای نامرئیشدن امام است،
بلکه بهمعنای بستهبودن چشم باطن مردم است.
همین امروز اگر کسی با صفای باطن و ایمان واقعی با حضرت مواجه شود،
ممکن است او را ببیند ولی نشناسد.»
🔸 علامه حسنزاده آملی:
«او با ماست، در میان ماست، اما نه بهچشم عوام.
جسم او از جسم ما لطیفتر نیست،
بلکه دل ما از درک حقیقت او غلیظتر است.»
🟩 ۶. جمعبندی نهایی
پرسش | پاسخ از دید ملاصدرا و علما |
---|---|
آیا امام زمان (عج) در غیبت کبری جسم دارد؟ | بله، کاملاً جسم مادی دارد |
آیا میان مردم زندگی میکند؟ | بله، ولی با هویتی ناشناس |
آیا قابل مشاهده است؟ | بله، مردم او را میبینند ولی نمیشناسند |
آیا بدن مثالی دارد؟ | فقط در رؤیا یا مکاشفه دیده میشود؛ اصل وجودش جسم عنصری است |
چرا نمیتوان او را شناخت؟ | چون دلها و چشمهای باطنی بسته شدهاند |
🟦 جمله طلایی ملاصدرا:
«الإمام حاضرٌ عندنا،
غائبٌ عن قلوبنا،
و لو کشفت الغشاوة،
لرأینا جماله مع الناس.»
«امام نزد ما حاضر است،
ولی از دلهای ما غایب است،
و اگر پرده کنار برود،
جمال او را در میان مردم میبینیم.»
🟦 پرسش اصلی:
آیا امام زمان (عج) در دوران غیبت کبری، در بیداری قابل مشاهده و شناخت است؟
آیا این مشاهده با فلسفه غیبت منافات دارد؟
🟩 پاسخ اجمالی:
✅ مشاهدهی امام در بیداری برای برخی انسانهای خاص ممکن است،
اما شناخت او برای عموم مردم ممکن نیست.
و این، با غیبت کبری منافاتی ندارد.
🟩 ۱. تفکیک مفاهیم: رؤیت، شناخت، غیبت
اصطلاح | معنا |
---|---|
رؤیت | دیدن با چشم ظاهری یا باطنی (مثلاً رؤیت شخصی در بیداری یا مکاشفه) |
شناخت | تشخیص اینکه فردی که دیده شده، همان امام معصوم است |
غیبت کبری | عدم شناخت عمومی مردم از شخص امام، نه لزوماً ناپدید بودن جسمی او |
🔹 پس:
-
ممکن است رؤیت رخ دهد ولی شناخت رخ ندهد
-
ممکن است کسی امام را ببیند، ولی نداند او کیست
🟩 ۲. دیدگاه ملاصدرا در اسفار:
🔷 اصل حضور جسمی امام:
«الإمام موجودٌ بجسمه و شخصه فی هذا العالم،
لکنه غائب عن العیون الجاهلة،
ظاهر لأهل البصائر.»
✅ امام زمان (عج) با جسم خود در دنیا حضور دارد
ولی فقط کسانی که دارای بصیرت و صفای نفساند، او را میبینند یا میشناسند.
🔷 دیدن امام = شهود برای اولیاء، نه برای همه
ملاصدرا معتقد است که امام در زمان غیبت،
میتواند برای اولیای خاص و انسانهای مؤمن و پاکدل، در بیداری آشکار شود.
📌 اما نه بهگونهای که شناخت و شناسایی عمومی حاصل شود.
🟩 ۳. دیدگاه علمای معاصر
🔸 امام خمینی (ره):
«شهود حضرت حجت در بیداری ممکن است
اما شناخت و معرفی او در میان مردم جایز نیست.
غیبت بهمعنای مخفی بودن هویت است، نه غیبت وجودی.»
✅ یعنی حضرت میتواند ظاهر شود، کمک کند، حتی با کسی سخن بگوید
ولی شخص مخاطب نمیداند که او امام است.
🔸 علامه طباطبایی (ره):
«ممکن است سالک الیالله یا فردی صالح، امام را در بیداری ببیند.
این نه مکاشفه است، نه خواب؛ بلکه حضور واقعی است،
اما شناخت بهاذن امام یا خدا انجام نمیشود.»
🔸 علامه حسنزاده آملی (ره):
«گمان نکنید که دیدن امام، فقط در عالم خواب است.
او در بیداری نیز دیده میشود، اما باطن بین میخواهد، نه چشم ظاهر.
شناختن او نیز، بسته به ظرفیت و طهارت باطنی است.»
🔸 آیتالله جوادی آملی:
«امکان دارد کسی با امام زمان در بیداری دیدار کند،
ولی این دیدار، خصوصی است و نباید در فضای عمومی مطرح شود.
غیبت بهمعنای عدم ظهور عمومی و رسمی است.»
🟩 ۴. جمعبندی نهایی
پرسش | پاسخ از دید ملاصدرا و علما |
---|---|
آیا امام زمان (عج) در زمان غیبت جسم دارد؟ | بله، حضور جسمانی دارد |
آیا در بیداری قابل دیدن است؟ | بله، برای اولیاء و خاصان |
آیا قابل شناخت است؟ | فقط در موارد نادر، بهاذن الهی |
آیا این دیدارها با غیبت کبری منافات دارد؟ | خیر، چون شناخت عمومی حاصل نمیشود |
آیا میتوان با ایشان در بیداری گفتگو کرد؟ | بله، شواهد تاریخی و روایات داریم |
آیا همه میتوانند چنین شهودی داشته باشند؟ | خیر، تنها اهل سلوک، اهل دل، و پاکنهادان |
🟦 نتیجه نهایی:
🔹 بله، امام زمان (عج) در دوران غیبت کبری در بیداری میتواند دیده شود
و حتی گفتوگو یا کمکرسانی کند.
🔹 اما شناخت و یقین به هویت ایشان، معمولاً برای بیننده ممکن نیست،
مگر در موارد استثنایی و با حکمت الهی.
🔹 این دیدارها، با غیبت کبری هیچ منافاتی ندارند،
چون غیبت بهمعنای عدم دسترسی عمومی، و نه ناپدید بودن جسمانی است.
🟦 فصل دوازدهم: معاد قرآنی و حکمت متعالیه
🟩 ۱. تطبیق معاد حکمی با آیات قرآن
ملاصدرا برخلاف فلاسفه پیش از خود (مثل ابنسینا) معتقد است:
✅ معاد جسمانی و روحانی هر دو با ظاهر قرآن سازگارند.
✅ آیاتی که دربارهی قیامت، زندهشدن بدن، جهنم، بهشت، حساب، میزان و… آمده،
همگی قابل توجیه حکمی و عرفانیاند.
📌 او میگوید که آیاتی مثل:
«یَخرُجُونَ مِنَ الأَجداثِ سِراعًا» (یٰس، ۵۱)
یا
«وَ نُخرِجُ لَهُ یَومَ القِیٰمَةِ کِتابًا یَلقَاهُ مَنشُورًا» (اسراء، ۱۳)
همگی دلالت بر نوعی تجسم اعمال، تجدد وجود، و معاد مثالی و جسمانی دارند.
🟩 ۲. تأویل عرفانی و تأسیسی
ملاصدرا تأویل را بهمعنای:
🔹 تحریف آیه یا دور شدن از ظاهر نمیداند،
بلکه بهمعنای بازگرداندن ظاهر به باطنِ حقیقی آن میداند.
«التأویل لیس إبطالًا للظاهر،
بل هو رجوعه إلی باطنه الحقیقی.»
📌 او از شیوهی عرفا و اهلبیت (ع) در تفسیر استفاده میکند،
مثلاً:
آیه | ظاهر | تأویل حکمی-عرفانی |
---|---|---|
«یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ» | روزی که باطنها آشکار میشود | خودِ نفس، کتاب اعمال اوست |
«وَجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ» | چهرههایی درخشان | تجلی حقیقت وجودی انسان مؤمن |
«وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهَا غَبَرَةٌ» | چهرههایی غبارآلود | تاریکی باطن اهل شقاوت |
🟩 ۳. شرح روایات در چارچوب اصول صدرایی
ملاصدرا، در کنار قرآن، روایات اهلبیت علیهمالسلام را بسیار جدی میگیرد،
ولی آنها را بر اساس اصول حکمت متعالیه تفسیر میکند، نه ظاهر صرف.
مثلاً دربارهی روایت مشهور:
«الناس نِیامٌ فَإذا ماتُوا انْتَبَهوا»
🔹 او آن را تأیید فلسفهی خود در باب حرکت جوهری، بقای نفس، و ظهور قیامت درون میداند.
📌 او همچنین روایات معراج، عالم ذر، و حساب اعمال را با نظریهی تجسم اعمال و نشئههای وجودی تحلیل میکند.
🟩 ۴. اتحاد ظاهر و باطن در معاد
مهمترین نکته در نگاه ملاصدرا:
✅ بین ظاهر آیات و باطن حکمت، تعارضی نیست.
✅ آنچه در قیامت به چشم میآید، در دنیا در باطن وجود انسان شکل گرفته.
بهشت و جهنم، نه مکانهایی دور در آسمان،
بلکه تجلّی حقیقت درون انسانها در نشئهای دیگر است.
🔹 لذا وقتی قرآن میگوید:
«وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُوحِطَةٌ بِالْكَافِرِينَ»
(جهنم همین حالا آنان را احاطه کرده)
یعنی:
کفر و شقاوت، در وجود باطنی فرد شکل گرفته و در قیامت ظاهر میشود.
🟦 جمعبندی نهایی
موضوع | دیدگاه ملاصدرا |
---|---|
معاد | روحانی + جسمانی (مثالی) |
بدن اخروی | نه همین بدن عنصری، نه غیر جسم؛ بلکه جسم مثالی |
آیات قرآن درباره معاد | حقیقیاند، نیاز به تأویل صحیح دارند |
ظاهر و باطن در معاد | ظاهر آیات، به باطن وجود انسان اشاره دارد |
معاد در حکمت متعالیه | تداوم حرکت جوهری نفس بهسوی کمال یا شقاوت |
در ادامه، تطبیق نظریهی معاد از دیدگاه حکمت متعالیه ملاصدرا با آیات قرآن کریم را انجام میدهم،
با دقت در آدرس صحیح آیات، همراه با ترجمه دقیق و معتبر.
این تطبیق در چند بخش ارائه میشود:
🟦 ۱. آیات دال بر تجسم اعمال
🔹 سوره آلعمران، آیه ۳۰
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا
وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًۭ۬ا بَعِيدًۭا
📘 ترجمه:
روزی که هر انسانی آنچه از کار نیک کرده حاضر میبیند،
و هر چه از کار بد کرده نیز، آرزو میکند که میان او و آن، فاصلهای بسیار باشد.
✅ تحلیل صدرایی:
تمام اعمال انسان در قیامت، بهصورت عینی و مثالی تجلی مییابند.
یعنی اعمال، صورت خارجی پیدا میکنند و قابل مشاهدهاند.
🟦 ۲. آیات دال بر قیامت با بدن (نه فقط روح)
🔹 سوره یٰس، آیه ۵۱
وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلْأَجْدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ
📘 ترجمه:
و در صور دمیده میشود، پس ناگهان آنان از قبرهایشان بسوی پروردگارشان شتابان بیرون میآیند.
✅ تحلیل صدرایی:
این بیرونآمدن، مربوط به بدن مثالی است، نه همین بدن مادی.
اما همانطور که در دنیا با بدن حسّی زندگی میکردند، در آن نشئه نیز بدنی مناسب آن عالم دارند.
🟦 ۳. آیات دال بر وجود بهشت و جهنم درونی
🔹 سوره التکویر، آیه ۱۴
عَلِمَتْ نَفْسٌۭ مَّآ أَحْضَرَتْ
📘 ترجمه:
هر انسانی آنچه را با خود آورده، خواهد شناخت.
✅ تحلیل صدرایی:
در قیامت، انسان با خودِ حقیقیاش مواجه میشود.
بهشت و جهنم نه مکانی دور، بلکه نتیجهی درونیات انسان است که در برزخ و قیامت آشکار میگردد.
🟦 ۴. آیات دال بر کتاب نفس و علم حضوری
🔹 سوره الإسراء، آیه ۱۳–۱۴
وَكُلَّ إِنسَٰنٍ أَلْزَمْنَٰهُ طَٰٓئِرَهُۥ فِى عُنُقِهِۦ ۖ
وَنُخْرِجُ لَهُۥ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ كِتَـٰبًۭا يَلْقَىٰهُ مَنشُورًا ٱقْرَأْ كِتَـٰبَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ ٱلْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًۭا
📘 ترجمه:
و کارنامهی هر انسانی را به گردنش بستیم، و روز قیامت کتابی برایش بیرون میآوریم که آن را گشوده خواهد دید.
(و گفته میشود:) بخوان کتابت را، امروز خودت حسابرس خویشی.
✅ تحلیل صدرایی:
اینجا «کتاب» کنایه از نفس انسان است.
نفس، دربردارندهی همهی اعمال و ملکات است.
در قیامت، این علم حضوری برای خود انسان آشکار میشود.
🟦 ۵. آیات دال بر غلبه روح یا بدن در سعادت و شقاوت
🔹 سوره الشمس، آیه ۷–۱۰
وَنَفْسٍۢ وَمَا سَوَّىٰهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَىٰهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّىٰهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا
📘 ترجمه:
و قسم به نفس و آن که آن را درست کرد،
پس فجور و تقوای آن را به آن الهام کرد،
بهراستی رستگار شد کسی که نفس را پاک کرد،
و زیان کرد کسی که آن را آلوده ساخت.
✅ تحلیل صدرایی:
سعادت و شقاوت، نه در بدن، بلکه در فعلیتیافتن نفس عقلانی یا نفس حیوانی است.
قیامت، آشکارشدن همین ملکات نفسانی است.
🟦 ۶. آیات دال بر بهشت و جهنمِ حاضر در نفس
🔹 سوره التکاثر، آیه ۶–۷
كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ ٱلْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ ٱلْجَحِيمَ
📘 ترجمه:
هرگز! بهزودی خواهید دانست!
دوباره میگویم: هرگز! بهزودی خواهید دانست!
اگر با علم الیقین بدانید،
حتماً جهنم را خواهید دید!
✅ تحلیل صدرایی:
این آیات نشان میدهند که جهنم درکشدنی است با شهود باطنی.
یعنی انسان میتواند در همین دنیا با چشم دل، نتایج باطنی اعمال خود را ببیند؛ و در آخرت، این حقیقت بهصورت مثالی یا شهودی آشکار میشود.
🟦 جمعبندی تطبیقی با قرآن
آیه | موضوع | تطبیق صدرایی |
---|---|---|
آلعمران، ۳۰ | تجسم اعمال | اعمال به شکل واقعی در قیامت حضور مییابند |
یٰس، ۵۱ | زندهشدن مردگان | با بدن مثالی و مناسب نشئه قیامت |
الإسراء، ۱۳ | کتاب نفس | علم حضوری نفس به خودش |
الشمس، ۷ | سعادت و شقاوت | بر اساس تزکیه یا تبهکاری نفس |
التکاثر، ۷ | شهود جهنم | جهنم، صورت ملکات باطنی درون انسان |
🟦 پرسش:
زندهشدن مردگان در قیامت و خروج از قبر، دقیقاً چگونه است؟
اگر منظور از جسم، همین بدن مادی دنیوی نیست، پس چه بدنیست؟
دیدگاه ملاصدرا و علمای بزرگ شیعه چیست؟
🟩 پاسخ اجمالی:
✅ از دیدگاه ملاصدرا و بسیاری از حکمای متعالیه،
زندهشدن مردگان در قیامت (بعث)
بهصورت بدن مثالی یا قیامتی است، نه بدن مادی طبیعی دنیوی.
🟦 ۱. اصل مسأله: خروج از قبر در قرآن
در قرآن بارها میخوانیم:
🔹 «وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلْأَجْدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ»
سوره یٰس، آیه ۵۱
📘 ترجمه: و در صور دمیده میشود، آنگاه ناگهان آنان از قبرها بهسوی پروردگارشان شتابان بیرون میآیند.
❓ ظاهر آیه: خروج جسم از قبر
اما سؤال: آیا منظور همین بدن خاکی است که پوسیده و نابود شده؟
🟩 ۲. پاسخ ملاصدرا: بدن مثالی قیامتی
ملاصدرا در جلد هشتم اسفار اربعه (سفر سوم) چنین بیان میکند:
إنّ بدن المعاد لیس هو هذا البدن العنصری،
و لا هو روحٌ محضٌ، بل بدنٌ مثالیٌّ یحمل خصائصه.
🔷 یعنی:
-
نه فقط روح است؛ چون قرآن تأکید بر جسمانی بودن معاد دارد.
-
نه همین بدن خاکی و عنصری که پوسیده و از بین رفته؛
بلکه بدن مثالی است که از مادهی طبیعی نیست،
اما شبیه همین بدن است با تمام خصوصیات آن.
📌 به تعبیر ملاصدرا:
بدن مثالی، همان صورت قالبی است که نفس انسان آن را در عالم برزخ و قیامت میسازد.
🟦 ۳. دیدگاه علمای بزرگ
🔸 امام خمینی (ره):
«نفس انسان پس از مرگ، با بدنی مثالی که از ملکات و اعمال او پدید آمده،
در نشئهای دیگر زنده میشود. قبر در آن نشئه، حقیقتی باطنی دارد نه خاکی.»
✅ یعنی خروج از قبر، خروج از نشئهی دنیا و ورود به نشئهی مثال است.
🔸 علامه طباطبایی (ره):
«مقصود از “قبر” در آیات قیامت،
هم میتواند قبر خاکی باشد و هم قالب مثالی که روح آن را همراه دارد.»
✅ او بدنی قیامتی را بدنی دارای امتداد، جهت، و شکل میداند،
ولی نه از جنس عناصر این جهان.
🔸 آیتالله جوادی آملی:
«بازگشت انسان به حیات قیامتی،
بازگشت به بدن مثالی است که نفس با آن متحد است،
نه بازگشت به بدن پوسیده. چون بدن مادی قابلیت بقاء ندارد.»
🟩 ۴. خروج از قبر یعنی چه؟ (تحلیل صدرایی)
در حکمت متعالیه:
واژه | تفسیر حکمی |
---|---|
قبر | نه صرفاً مکان فیزیکی در خاک، بلکه نشئهای از وجود که روح در آن مستقر است. |
خروج از قبر | ورود نفس از عالم مثال (برزخ) به عالم قیامت با بدنی جدید ولی متناسب با روح |
برانگیختگی (بعث) | ظهور صورتهای مثالی اعمال و ملکات در قالب بدنی کامل و قابل درک |
🟦 ۵. بدن قیامتی چه ویژگیهایی دارد؟
از دید ملاصدرا:
✅ از جنس ماده نیست، بلکه از سنخ مثال است.
✅ شکل و ظاهر همان بدن دنیوی را دارد (برای شناسایی و حساب)
✅ بر اساس ملکات نفسانی و تجسم اعمال ساخته میشود
✅ قابلیت لذت و درد واقعی دارد
✅ تابع زمان و مکان دنیوی نیست، بلکه در نشئهای دیگر قرار دارد
🟦 ۶. آیا تضادی با ظاهر قرآن یا روایات نیست؟
ملاصدرا میگوید:
«ظاهر قرآن را باید در پرتو عقل و باطن آن فهمید.
این بدن مثالی، جسم واقعی است، اما در نشئهای دیگر.
با آن حسابرسی، لذت، درد، رفتن به بهشت یا جهنم معنا دارد.»
📌 نتیجه:
بدن قیامتی واقعی است، ولی مادی عنصری نیست.
و ظاهر آیات، بر این معنا قابل حمل است بدون تحریف.
🟦 ۷. جمعبندی نهایی
موضوع | پاسخ از دید ملاصدرا و علما |
---|---|
خروج از قبر | خروج از نشئه دنیا به نشئه قیامت |
نوع بدن | مثالی، نه مادی عنصری |
شکل بدن | همانند بدن دنیوی، برای شناسایی |
آیا بدن در قیامت لذت و رنج دارد؟ | بله، بهطور واقعی و محسوس |
آیا با ظاهر قرآن در تضاد است؟ | خیر، بلکه باطن قرآن را آشکار میکند |
🟦 فصل سیزدهم: معاد عرفانی (رجوع إلی الله)
🟩 ۱. سفر چهارم انسان: بازگشت به مبدأ
در حکمت متعالیه، چهار سفر وجودی مطرح است:
و سفر چهارم، سفر نهایی انسان است:
«السفر من الخلق إلی الحق بالحق فی الحق»
🔹 در این سفر، انسان از عالم کثرت و نشئات،
بهسوی ذات حق و مقام فنا فیالله ره میسپارد.
این سفر نه فقط سفر نفس، بلکه سفر انسان کامل است؛
یعنی کسی که تمام مراحل کمال وجودی را طی کرده و به حضرت حق بازمیگردد.
🟩 ۲. فنا فیالله و لقاءالله
در قرآن آمده است:
«مَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ»
(عنکبوت، ۵)
📘 ترجمه: هر کس امید دیدار خدا را دارد، بهراستی وعده خدا آمدنی است.
✅ ملاصدرا لقاءالله را دیدار فیزیکی نمیداند،
بلکه بهمعنای فنا در ذات الهی، و شهود حضوری حقیقت حق میداند.
🔹 در این مرحله، سالک نه فقط صفات، بلکه ذات الهی را درک میکند.
خود را نمیبیند؛ فقط او را میبیند.
یعنی فنا الکامل یا اصطلاحاً محو در اسماء و صفات و سپس ذات.
🟩 ۳. اتحاد سالک با اسماء و صفات الهی
در مراحل قبلی (سفر سوم)، سالک به درجاتی از شناخت حق میرسد.
اما در این فصل، سخن از اتحاد با اسماء و صفات الهی است:
✅ انسان کامل، مظهر اسماء الهی میشود.
✅ نه فقط “عالم” است، بلکه علم خدا در او تجلی دارد.
✅ نه فقط “قادر”، بلکه قدرت خدا از طریق او ظاهر میشود.
🔹 این اتحاد، تشکیکی و مثالی است، نه تساوی یا حلول.
انسان کامل در این مرحله، مجرای ظهور حق است؛
و از خود چیزی ندارد، بلکه “آینه تمامنمای اسماء الهی” است.
🟩 ۴. وصول به حضرت حق در مرتبهی ذات
نهایت سیر، وصول به مقام ذات است.
نه بهمعنای رسیدن مکانی یا فیزیکی، بلکه بهمعنای:
✅ شهود تامّ،
✅ فنا در وجود،
✅ تجرد کامل از تعلقات،
✅ و بازگشت به حضرت حق، آنگونه که از او صادر شد.
ملاصدرا در اینجا، به عرفان ابن عربی بسیار نزدیک میشود،
ولی آن را با اصول حکمت فلسفی تلفیق میکند.
🟩 تفاوت معاد عرفانی با معاد فلسفی
معاد فلسفی | معاد عرفانی |
---|---|
هدف: بقای نفس، حساب، پاداش، تجسم اعمال | هدف: فنا، شهود، بازگشت به ذات حق |
بدن مثالی و نشئات قیامت | رفع تمام نشئات و اتکای صرف به حضرت حق |
درک نظری و مفهومی خدا | شهود حضوری و فنا در ذات خدا |
معاد برای عموم انسانها | معاد خاص اولیاء و سالکان کامل |
🟦 نتیجه نهایی
✅ این فصل، نقطه اوج حکمت متعالیه است؛
جایی که عقل، فلسفه، عرفان، وحی، و تجربه شهودی به وحدت میرسند.
✅ انسان کامل، پس از طی مراتب ادراک، تجرد، قیامت، تجسم اعمال، و شهود قیامت،
اکنون به مرتبهای میرسد که نه خودش را میبیند و نه جز خدا چیزی میطلبد.
در ادامه، فصل سیزدهم: معاد عرفانی (رجوع إلی الله) را با آیات قرآن، روایات عرفانی، و دیدگاه علمای بزرگ بررسی میکنیم تا معنای فنا فیالله، لقاءالله، و سفر چهارم انسان را از منظر حکمت متعالیه دقیقتر بفهمیم.
🟦 ۱. آیات مربوط به «رجوع إلی الله» و لقاءالله
🔹 سوره بقره، آیه ۱۵۶
إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
📘 ترجمه: ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
✅ از دیدگاه ملاصدرا:
این آیه فقط اشاره به مرگ جسمانی نیست، بلکه نهایت سیر وجودی انسان است؛
یعنی بازگشت نفس به مبدأ وجود و فنا در حق.
🔹 سوره عنکبوت، آیه ۵
مَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَآتٍ
📘 ترجمه: کسی که امید دیدار خدا دارد، بیگمان وعده خدا آمدنی است.
✅ «لقاءالله» از نگاه صدرایی:
نه دیدار حسی و نه مکانی؛
بلکه رسیدن به مرتبهای از تجرد که در آن، حقیقت خدا شهود میشود.
🔹 سوره انشقاق، آیه ۶
يَا أَيُّهَا ٱلْإِنسَـٰنُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًۭا فَمُلَـٰقِيهِ
📘 ترجمه: ای انسان! تو با رنج و تلاش به سوی پروردگارت میروی، پس او را ملاقات خواهی کرد.
✅ آیهای بسیار عمیق از دیدگاه عرفانی و صدرایی:
تمام زندگی انسان، تلاش برای لقاء خدا و بازگشت به حضرت اوست؛
و این لقاء، در سفر چهارم اسفار تحقق مییابد.
🟦 ۲. روایات عرفانی مرتبط با لقاءالله
🔹 حدیث معروف پیامبر (ص):
مَن عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ
📘 هر که خود را بشناسد، پروردگار خود را شناخته است.
✅ تفسیر عرفانی:
شناخت نفس، مقدمهی شهود حق است.
در معاد عرفانی، نفس انسان در نهایت خود را نمیبیند، بلکه فقط خدا را میبیند.
🔹 حدیث قدسی:
كنتُ كنزاً مخفياً فأحببتُ أن أُعرف، فخلقتُ الخلق لكي أُعرف.
📘 من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
✅ ملاصدرا این روایت را اصل حکمت عرفانی میداند:
خلقت، تجلی حق است؛
و غایت انسان، بازگشت به همان گنج پنهان و شهود بیواسطهی اوست.
🟦 ۳. دیدگاه عرفا و حکمای متعالیه
✅ امام خمینی (ره):
«لقاءالله، مقامی نیست که در آن دوگانگی باشد.
در آنجا، خودی نیست.
فقط اوست که خود را برای خود شهود میکند.»
📘 کتاب «آدابالصلوة» و «شرح حدیث جنود عقل و جهل» امام خمینی، سراسر از این دیدگاه سرشار است.
✅ علامه حسنزاده آملی:
«معاد حقیقی، عروجی است از مظاهر به اسماء،
و از اسماء به ذات.
و در آنجا دیگر من و تویی نیست.»
📘 در کتاب «انسان در عرف عرفان»:
سیر انسان را عبور از کثرت به وحدت،
و از ظاهر به باطن میداند،
تا جایی که فقط خدا باقی میماند.
✅ علامه طباطبایی:
«لقاءالله، همان شهود قلبی و وجدانی است،
که برای سالکان طریق حق، در درجات نهایی ممکن میشود.»
📘 در تفسیر المیزان ذیل آیات لقاءالله، بیان میکند:
شهود قیام قیامت،
یعنی شهود قیوم قیامت؛
یعنی شهود خداوند، نه فقط بهعنوان آفریدگار،
بلکه بهعنوان حقیقت مطلق و قائم بالذات.
✅ آیتالله جوادی آملی:
«فنا فیالله یعنی رسیدن به جایی که
نفس جز خدا نمیبیند،
و در او فانی میشود؛
و این همان معاد عرفانی و سیر چهارم انسان است.»
📘 در کتاب «معاد در قرآن» و «رحیق مختوم فلسفه عرفانی».
🟩 جمعبندی نهایی
مرحله | توضیح |
---|---|
معاد جسمانی | رجوع نفس با بدن مثالی برای حساب و جزا |
معاد عرفانی | بازگشت نفس به حضرت حق، با فنا و شهود حضوری |
لقاءالله | مشاهدهی خدا در مرتبهی ذات، بیواسطهی مفاهیم |
فنا فیالله | نابود شدن کامل «من» و استغراق در حقیقت وجود |
الحكمه المتعاليه في الاسفار العقليه الاربعه
ملاصدرا و اسفار اربعه: خلاصهای گویا و ترجمه ساده از حکمت متعالیه | سفر اول | سفر دوم | سفر سوم | سفر چهارم
مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة | خلاصهای گویا و ترجمه ساده
دیدگاهتان را بنویسید